سهیل دانش زاده
دکتری زبان شناسی، دانشگاه تهران
بازنشر
انتشار نخست: مجموعه مقالات نخستین همایش ملی زبانشناسی، ایرانشناسی و مطالعات ترجمه
چکیده
در زبانشناسی شناختی معنی محصول مشارکتِ توأمان محتوای مفهومی و نحوه تعبیرگری آن محتوا تلقی میشود. مقصود از تعبیرگری درک و ترسیم یک موقعیتِ واحد به شیوههای گوناگون است. به رغم دخالت هر دو عامل مزبور در تشکیلِ معنی منزلت این دو یکسان نیست. محتوا »شاهد بازاری« است و تعبیرگری » پردهنشین«. محتوا به چشم می آید و تعبیرگری تا می تواند از نظرها می گریزد. یکی از عرصهه ای منحصربه فردی که در آن این» تعبیرگریهای متفاوت از محتوای واحد « به چشم می آید ترجمۀ بینازبانی است. در ترجمه، بسیاری از مترجمان، به ویژه مترجمانی که وفاداریِ حداکثری به ساخت نحوی و گفتمانی متن مبدأ را قابل توصیه نمی دانند، می کوشند محتوایی به زعم خود » یکسان « با متن مبدأ را با توسل به الگوهای تعبیرگریِ مسلط در زبان مقصد رمزگذاری کنند. هدف نخست از انجام این پژوهش مصداق یابی و تبیین نوع خاصی از تحول عملیاتهای تعبیرگری در ترجمه است. دگرگونی خاص مدنظر ما تصریح است. کانون توجه ما آن دسته از تغییرات تصریحگر هستند که در حوزۀ دو عملیات تعبیرگری هم خانواده رخ میدهند: عملیات تنظیم کیفی میزان توجه/مقوله بندی و تعیین و تفکیک پیکر و پهنه. دومین هدف از این پژوهش، تشخیص تأثیر نوع گفتمان و هنجارها و ارزشهای حاکم بر آن در توسل به هر یک از انواع سازوکارهای تصریحگری است که در حوزۀ دو عملیات مزبور به کار بسته می شوند. به منظور نیل به این اهداف می کوشیم مصادیق کاربست چنین تغییراتی را در ترجمه از انگلیسی به فارسی و در دو خرد پیکره فلسفی و روایت ادبی شناسایی، شمارش، مقایسه و تببین کنیم. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که مترجمان هر دو نوع گفتمانی از سازوکارهای تصریحگر این حوزهها بهره میگیرند. با این حال، میان این دو گونه گفتمانی در میزان و ترتیب اقبال به هر یک از انواع دگرگونی تگر های تصریح فاوت معنیداری وجود دارد. آنچه نوع و حد و اندازۀ این تفاوت را تعیین میکند هنجارهای متفاوت حاکم بر این دو گونۀ گفتمانی است