زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

ویژگی‌های ویژه‌نامه‌های زبان‌شناختی نامتوالی زبان‌داد

ویژگی‌های خصلت‌نمای ویژه‌نامه‌های زبان‌شناختی نامتوالی زبان‌داد

۱- «ویژه‌نامه‌های نامتوالی زبان‌شناختی زبان‌داد» می‌کوشد پایه‌گذار ژانری باشد که آبشخور آن هم سنت دیرینه‌ی نشریات مکتوب است، و هم قابلیت‌ها و ویژگی‌های اختصاصی دورانِ اینترنت. هر فرسته، یا هر «مطلبِ» زبان‌داد، جزیی از یک ویژه‌نامه است؛ ایده‌ی ویژه‌نامه نیز که کم آشنا نیست؛ با‌این‌حال، در زبان‌داد، «مطالبِ» یک ویژه‌نامه درونِ یک «مجلد» واحد عرضه نمی‌شوند؛ بلکه، به اقتضای منطق ارسالِ فرسته در شبکه‌های اجتماعی یا وب‌گاه‌ها، در هر فرسته «یک» نوشته یا «مطلب» ارائه می‌شود، و مطلب‌های یک ویژه‌نامه در قالبِ فرسته‌های نامتوالی ارایه خواهند شد. انتشار جداگانه و ناپیوسته‌ی «مطلب‌های» هر ویژه‌نامه، این امکان را فرهم می‌کند که فرسته‌های متوالی به یک ویژه‌نامه‌ی واحد تعلق نداشته باشند؛ به‌این‌ترتیب دور از انتظار نخواهد بود که مطلبِ «الف» به‌عنوان مطلبی در چارچوب ویژه‌نامه «زبان و حقیقت» بارگذاری شود، و مطلبِِ «ب» که بعد از آن انتشار می‌یابد، از آنِ ویژه‌نامه‌‌ی «زبان، هنر مفهومی و چرخش زبان‌شناختی در هنر» باشد. حاصل سخن این است که فرسته‌های  متوالی «الزاماً» به یک ویژه‌نامه‌ی «واحد» تعلق ندارند؛ با‌این‌حال، هر یک واحدی از واحدهای فهرستِ «بازِ» یک ویژه‌نامه‌ی «منحصر‌به‌فرد» هستند، و در پرتوِ عنوانِ ویژه‌نامه‌ایِ خود، تولید و عرضه می‌شوند. مزیتِ انتشار فرسته‌ها به عنوان جزیی از یک ویژه‌نامه زمینه‌ی گذر از راه‌بندان فرسته‌گذاری‌های پرتشتت در شبکه‌های اجتماعی را می‌گستراند؛ از‌آن‌سو، «باز بودنِ» فهرست عنوان‌های یک ویژه‌نامه و «پایبند نبودن به انتشار متوالیِ عنوان‌های یک ویژه‌نامه» پویایی لازم را به زبان‌داد خواهد داد. 

۲- فرسته‌های زبان‌داد با تمرکز بر رابطه‌ی زبان و تفکر، زبان و اجتماع، و زبان و فرهنگ تکوین می‌یابند.

۳- نوشته‌های زبان‌داد پژوهش‌بنیاد هستند؛ به‌این‌ترتیب، نوشته‌های زبان‌داد،  بی‌آنکه در قالب متداول مقاله‌های مشهور به «علمی-پژوهشی» محدود بمانند، در تله‌ی مطلب‌سازی‌های غیرعالمانه و شبه‌علمی و انشاهای صرفاً شمّیِ فاقد مرجع نیز گرفتار نخواهند شد. این ویژگی زبان‌داد پاسخی حساب شده است به دغدغه‌ای دیرپا: این واقعیت که، گاه، در آن «انشاهای» شمّی، ایده‌های درخشان یافته می‌شود؛ و گاه، در آن مقاله‌های «علمی-پژوهشی» بی‌اطلاعیِ مولفان از بصیرت‌های تولید‌شده در حوزه‌ی عمومی، و بی‌بهرگی از ایده‌ای انسجام‌بخش، آشکار است. ترکیب خلاقانه‌ی این دو سنتِ جداافتاده و به-هم-رساندنِ بصیرت‌های نظرورزیِ غیردانشگاهی و روش‌شناسی علمی حوزه‌ی دانشگاهی از مهم‌ترین انگیزه‌های تکوین زبان‌داد بوده است.

۴- یادداشت‌های هر فرسته اغلب از رهگذر تحلیل کیفيِ یک «مثال» گسترش می‌یابند؛ به‌این‌ترتیب، «مثال» در مداخله‌های زبان‌داد صرفاً مصداق مقوله‌ی «مثال» در عبارت «به‌عنوان مثال» نیست؛ ازآن‌سو، تحلیل کیفیِ «مثال» تنها به آن مثالِ خاص و بافت بلافصلِ آن محدود نمی‌ماند.

۵- موضوع‌ها یا نمونه‌هایی که زبان‌داد برمی‌گزیند، عمدتاً در نوشتارگان زبان‌پژوهشی و زبان‌شناسیِ فارسی مغفول مانده‌اند، یا اگر به‌کلی مغفول هم نمانده باشند، به‌‌اندازه‌ی کافی به کانون توجه کشانده نشده‌اند.

۶- فرسته‌های زبان‌داد عمدتاً به سنت زبان‌شناسی انتقادی وفادارند؛ آن دسته از فرسته‌ها که در چنان چارچوبی نمی گنجند، به عنوان «مواد لازم» برای چنان رهیافتی کارا هستند.