زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

صورت های عذرخواهی در انگلیسی و چالشی دیگر برای نظریۀ چامسکی

مرور مقالۀ صورت های عذرخواهی در انگلیسی نیوزلندی تألیف هلمر

مروری بر مقاله صورت های عذرخواهی در انگلیسی نیوزلندی(هلمز)

در حوزه ی مطالعات کاربردشناختی و زبانشناسی اجتماعی، راهبردهای عذرخواهی و صورت های زبانی تحقق‌بخش آن‌ها توجه شماری از پژوهشگران را برانگیخته است. هولمز از جمله پژوهشگرانی است که صورت‌بندی‌ها و نتایج پژوهش‌های او الگوی مطالعات مشابه در زبان‌های دیگر (از جمله فارسی) قرار گرفته است.هولمز عذرخواهی را کنشی بدواً اجتماعی می‌داند که انتقال‌دهنده‌ی معنایی عاطفی و تأثیری است. پژوهشگر یادشده براساس پیکره ای تشکیل‌یافته از 183 نمونه از عذرخواهی‌های واقعی، ویژگی‌های نحوی، معنایی و اجتماعی آن‌ها را بررسی می‌کند و با رده‌بندی راهبردهای عذرخواهی به‌کاربسته‌شده در داده‌های پژوهش، شیوه‌ی ترکیب احتمالی انواع راهبردها را با یکدیگر شناسایی و صورت‌بندی می‌نماید. هلمز در بخش پایانی مقاله، راهبردهای عذرخواهی را بر‌حسب روابط اجتماعی حاکم میان طرف‌های یک رویداد ارتباطی و نوع و شدت اهانت طبقه‌بندی می‌کند.

از نظر هولمز عذرخواهی  کنشی گفتاری است که هدف اصلی آن جبران اهانتی است که سخنگویی مفروض مسئولیت آن را به عهده می‌گیرد. کارگفت عذرخواهی، متوجه برآوردن حوائج مرتبط با وجهه/ چهره ی مخاطبِ اهانت‌دیده است و هدف نهایی آن بازگرداندن تعادل میان عذرخواهنده و فرد اهانت‌دیده است. گافمن (1967) تأکید می‌کند که هدف عذرخواهی‌ها، درست مانند هدف تعارف‌ها، حفظ یا حفاظت از وجهه/ چهره‌ی مخاطب، و البته گاه حفاظت از وجهه‌ی فرد عذرخواهنده است. هولمز به پیروی از گافمن عذرخواهی را ” کنش حافظ وجهه”[1] می داند. البته عذرخواهی‌،برخلاف تعارف، نه متمرکز بر وجهه/ چهره‌ی ایجابیِ مخاطب که متمرکز بر «بازیابی» وجهه است، وجهه‌ای که یک “کنش تهدیدگر وجهه”[2] به آن آسیب زده است. کنش های تهدیدگر وجهه عمدتاً تخطّی‌های غیرعمدی تلقی می‌شوند؛ بااین‌حال هولمز اشاره می‌کند که در برخی موقعیت‌ها اهانت (اهانتی که به عذرخواهی انجامیده است) ممکن است عامدانه باشد؛ البته در این موارد عمدتاً فردی دیگر به نیابت از اهانت‌کننده کارگفتِ عذرخواهی را تقبل می‌کند.

هولمز از چهار راهبرد اصلی عذرخواهی یاد می‌کند. این چهار راهبرد در جدول زیر ( اقتباس شده از هولمز ) ذکر شده‌اند:

راهبردهای به کار رفته در عذرخواهی

راهبرد

عدد

درصد

الف. ابراز صریح عذرخواهی

عذرخواهی کردن

ابراز پشیمانی

درخواست بخشایش

15

149

18

5

3/49

6

ب. ارایه‌ی توضیح یا توجیه

70

2/23

ج. به عهده گرفتن مسئولیت

قبول تقصیر

بیان نقص خود

به رسمیت شناختن حق مخاطب به دریافت عذرخواهی

ابراز فقدان نیت یا منظور (نیت یا منظور اهانت‌آمیز)

پیشنهاد جبران

8

9

3

7

18

6/2

3

1

3/2

6

د. وعده‌ی عدم تکرار

5

7/1

جمع

302

100

چنان که از جدول بالا برمی آید در نیمی از مراوده‌های عذرخواهانه از بیش از یک راهبرد استفاده شده است؛ در نیم دیگر – که از یک رتهبرد منفرد بهره گرفته‌اند – راهبرد به‌کاربسته‌شده «عذرخواهی صریح» است. نمونه‌ی زیر بازنماینده ی کارگفتی عذرخو‌اهانه است که از هر چهار راهبردِ کلان بهره گرفته است.

مثال: ببخشید، تقصیر من بود، یک لحظه حواسم پرت شد، ولی از این به بعد حواس من جمعِ جمع است.

هولمز به پیروی از اُوِن (1983) الگوهای نحوی– معنایی به کار رفته در عذرخواهی را مطابق جدول زیر اقتباس کرده و دفعات وقوع آنها را در پیکره ی پژوهش خود ذکر می کند.

الگوهای نحوی معنایی به کار رفته در عذرخواهی

الگو

انگلیسی نیوزلندی

عدد                                   درصد

گونه هایی از apologize یا apology

فعل

       
       

Must                                                      e.g.,I /       

Ought                                                             we

Would like to                                                                                       

 اسم

e.g., I have an apology to make…

(accept my) apologies         

I`M AFRAID …

6                                         4/3

8                                         6/4

5                                         9/2

الگوهای با صورت sorry

(Intensifier) sorry

I`m / am (intens) sorry

(I`m) (intens) sorry to / if / for VP / (that)S

(I`m) (intens) sorry about that / it

66                             9/37

36                             7/20

24                             8/13

12                                       9/6

الگوهای دیگر

Excuse me / us

Pardon (me) / I beg your pardon

Forgive me

We regret that S

9                                 2/5

4                                 3/2

3                                 7/1

1                                         6/0

جمع

174

چنان که از جدول بالا برمی‌آید بخش اعظم کارگفت های عذرخواهانه از یکی از الگوهای نحوی– معنایی یادشده بهره گرفته‌اند. هولمز با اشاره به دامنه‌ی «بسیار محدود» این الگوها تأکید می‌کند که عذرخواهی، مانند تعارف، کارگفتی قالب‌واره‌ای است. به‌بیان‌دیگر، آن‌گونه که از پیکره‌ی پژوهش پیشگفته قابل‌ استنباط است، شمار بسیار اندکی از واحدهای واژگانی و الگوهای نحوی در اکثریت عظیمی از عذرخواهی های صریح به کار رفته‌اند. هولمز تکرار منظم الگوهای از پیش آماده را برای مبانی نظری چامسکی چالش آفرین می داند. تأکید چامسکی بر خلاقیت گویشور بومی چندان با شواهدی از این دست سازگار نیست؛ شواهدی که بنا به آن‌ها بخش زیادی از زبان در قالب زنجیره‌های از- پیش- آماده یا جمله‌های واژگانی‌شده، در حافظه‌ی گویشور ذخیره شده است.

هولمز اهانت‌هایی را که به عذرخواهی می‌انجامند، در قالبِ انواع ششگانه‌ی زیر طبقه‌بندی می‌کند:

نوع اهانت

 

عدد

درصد

ایجاد زحمت/ ارائه خدمات ناکافی

72

3/39

مکان

30

4/16

سخن

30

4/16

زمان

26

2/14

متعلقات مادی (از جمله پول)

20

9/10

عدول از آداب( قواعد رفتار) اجتماعی

5

7/2

جمع

183

100

چنان که ملاحظه می شود عامل ایجاد زحمت (مایه‌‌ی زحمت و دردسر شدن) یا ارایه‌ی خدمات ناکافی، در مقایسه با سایر اسباب اهانت سهم بیشتری به خود اختصاص داده است. این اهانت ناظر بر کنش‌ها و رفتارهایی است که برای مخاطب به طریقی ایجاد زحمت کرده‌اند یا، از سوی دیگر، بر  موقعیت‌هایی ناظر است که فردی نتوانسته است درخواست یا خواسته‌ی مخاطب یا مراجع را برآورده کند. 

نمونه‌ی زیر را می‌توان از مصداق‌های این گونه از اهانت تلقی کرد:

( خریدار): رنگ آبی این لباس را می خواهم.

(فروشنده): متأسفم؛ آن رنگ را تمام کرده‌ایم.

“تنه‌زدن” از مصادیق اهانت‌های مرتبط با مکان، نوبت گیری نابجا یا قطع کلام یک مشارک از مصادیق اهانت های مرتبط با سخن، تلف‌کردنِ وقت فرد دیگر، آسیب‌زدن به متعلقات فرد دیگر و سرفه‌کردن به ترتیب از مصادیق اهانت‌های مرتبط با زمان، اهانت‌های مرتبط با متعلقات مادی ‌و اهانت‌های مرتبط قواعد رفتار اجتماعی‌اند‌.

هولمز توزیع هر یک از راهبردهای عذرخواهی را برحسب متغیّر فاصله‌ی اجتماعی بررسی می‌کند. این بررسی نشان می‌دهد که عذرخواهی‌هایی که از راهبرد توجیه و توضیح بهره گرفته‌اند، هم در مواجهه با غریبه‌ها به کار بسته می‌شوند و هم در مواجهه با نزدیکان. هولمز این یافته را شاهدی بر درستی نظریه ی ولفسان (1988) می‌داند که بر حسب آن، دو منتهی‌الیه فاصله‌ی اجتماعی – یعنی بیشترین و کمترین میزان فاصله – رفتار مشابهی برمی انگیزانند، در حالی که روابط دارای وضعیت بینابینی تفاوت‌های بسیار زیادی دارند. بنابراین، آن‌گونه که هولمز نتیجه‌گیری می‌کند، نظریه‌هایی که تبیین‌های خطی به دست می‌دهند از پس تبیینِ الگوی توزیع راهبردهای عذرخواهی بر‌نمی‌آیند.

[1] . Face – supportive act.

[2] . face – threatening act

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *