بازنشر
انتشار نخست: انجمن زبانشناسی ایران
انتشار اطلاعات نادرست در حوزهی همهگیری کووید - 19 از رهگذر ترجمهی نادرست: تحلیل و تبیینِ شناختیِ یک نمونهی پرتکرار
سهیل دانش زاده
دکتری زبانشناسی، دانشگاه تهران
دو هفته پیش یک توییتِ فارسی از «نکتهای جذاب» در خصوص میزان کارایی مداخلههای غیردارویی (non-pharmaceutical interventions) در جلوگیری از گسترش بیماری کووید-19 خبر میداد. آن «نکتۀ جذاب»، که به واپسین مقالۀ منتشرشده در «مجلۀ نیچر» نسبت داده شده بود، اینگونه صورتبندی شده بود: «کنسل کردن دورهمیهای کوچک بیشتر از تعطیلکردن سراسر کشور بر کاهش کرونا موثر خواهد بود». این توییت 16 بار بازنشر شده است و دستکم یکی از بازنشرکنندگان نویسنده و مترجم خوشنامی است که چنددههزار دنبالکننده دارد و توییتهای او نیز پرخواننده به شمار میروند. چند روز پس از نشر و بازنشر آن توییت همین محتوای خاص از جانب اشخاص دیگر به مقالۀ پیشگفته نسبت داده شد. این توییت، و تکرار مدعای اصلی آن در قالبها و رسانههای دیگر، یکی از نمونههای سنخنمای اطلاعات غلط (misinformation) در حوزۀ همهگیری اخیر است.[1]
نویسندۀ توییت صورت «دورهمیهای کوچک» را به عنوان «معادل»small gatherings برگزیده است. بهتر است ابتدا ساخت مفهومی و گسترۀ مصداقیِ (extension) عبارت انگیسی در متن مبدأ بازشناسی شود. پس از آن خواهم کوشید، نابجایی ترجمۀ gatheringبه «دورهمی» را مستدل کنم؛ انتخاب نابجایی که به سوءفهم ریشهای مدعای متن اصلی راه برده است. ممکن است پس از پایان بخش اول و روشن شدن دلالت small gathering در متن مبدأ باقیماندۀ این جستار را غیرضروری بدانید. گرچه تا اندازهای با این حکم همدل هستم، کوشیدهام داوری را به مقولههای روانشناختیِ شمّ زبانی یا توانشِ کاربردشناختی حواله ندهم؛ مزیت این کار، صرفنظر از ضرورت روششناختیاش، این است که ما را با نمونهای حادّ از تنافر بافتِ گستردۀ اجتماعی- فرهنگی، همان که برسازندۀ ذهنیتِ تفسیرگر متن (در اینجا، نویسندۀ توییت) است، با بافتِ بیواسطۀ متنی آشنا میکند؛ افزون بر این، چنانکه در بخش پیشپایانی درخواهیم یافت، سویِ دیگر این رویداد گفتمانیِ خاص، تنافر فضاهای ذهنیِ شخصیِ تولیدکنندۀ متن اصلی با پیشنمونۀ (prototype) رایج یک نماد زبانی است. ارزبابی ما این است که تحلیل نحوۀ مشارکت طرفهای دخیل در این رویداد گفتمانیِ خاص یک بار دیگر این واقعیت را یادآوری میکند که هر گونه مرزبندی میان تفسیرِ بافتبنیاد و معنیِ زبانی تصنعی است.
نویسندگان مقالۀ منتشرشده در یکی از مجلههای نیچر[2] در بند دوم زیربخش «بحث» بهروشنی کاراترین مداخلههای غیردارویی در همهگیری کووید-19 را تمهیداتی میدانند که مانع از شکلگیری جمعیتهای کوچک و بزرگ میشوند. به منظور آسانی دسترسی قطعۀ مورد نظر در زیر نقل شده است:
The most effective NPLs include curfews, lockdown and closing and restricting places where people gather in small or large numbers for an extended period of time. This includes small gathering cancelations (closures of shops, restaurants, gatherings of 50 persons or fewer, mandatory home working and so on) and closure of educational institutions.
نویسندگان مقاله در قطعۀ بالا تصریح میکنند که لغو اجتماعات کوچک (small gathering cancellation) از جملۀ کاراترین مداخلههای غیردارویی در همهگیری کووید-19 است. نویسندگان، باز هم بهروشنی، مصداقهای این سیاست، یعنی لغو اجتماعات کوچک (small gathering cancellation)، را درون دو هلال ذکر کردهاند. کارکرد واحدهای زبانی درون پرانتز، یعنی بستهشدن مغازهها و رستورانها، دورکاری اجباری و منعکردن اجتماعات 50 نفره یا کمتعدادتر، ترسیم مرزهای گسترۀ مصداقی این عبارت و رفع ابهام در تفسیر آن است. اغلب نمونههای ذکرشده مکانهایی هستند که امکان حضور همزمان شمارِ نه چندان بزرگی از افراد در آنها فراهم است. دورکاریِ اجباری نیز در شمار مظاهر همین سیاست آورده شده است. به این ترتیب گسترۀ مصداقی small gathering حتی از مغازهها فراتر میرود و عموم کسبوکارها را در برمیگیرد. طرفه اینکه در قطعۀ بالا، و اساساً در هیچیک از اجزای متن مبدأ، صورت get-together، حتی بهعنوان یکی از نمونههای small gathering رمزگذاری نشده است. با این حال، منعکردنِ گردهماییهای 50 نفره یا کمتعدادتر نیز به عنوان یکی از مصداقهای مداخلۀsmall gatherings cancellation ذکر شده است.
نویسندگان در بند پیشپایانیِ «زیربخش» بحث نیز یادآوری میکنند که مؤثرترین مداخلههای غیردارویی آن تمهیداتی هستند که مانع از این میشوند افراد برای مدت طولانی در یک مکان جمع باشند. این موارد به تصریح نویسنگان محدودکردن کسبوکارها، رستورانها و مدارس را در بر میگیرند. چنانچه ذکر آن رفت، در متن مبدأ محدودیت کسبوکارها، بستن مغازهها و رستورانها از جمله مصداقهای small gathering cancellation هستند؛ تعطیلکردن مدارس نیز در گسترۀ مصداقی مقولۀ closure of educational institutions قرار گرفته است.[3]
به این منظور که نشان دهیم مفهومسازیِ متناظر با «دورهمی» در فارسی تناسب قابلاعتنایی با نحوۀ کاربرد و معنیرسانیِ small gathering در متن مبدأ ندارد[4]، بهتر است به اختصار تکلیف نظریمان را با معنی تا اندازهای روشن کنیم. در رهیافتِ شناختی به زبان، نمادهای زبانی موجودیتهای در- خود- باش[5] نیستند، و امکان دلالتگری هر نماد، وامدارِ تعلق آن به شبکۀ پیچیدهای از عناصر دیگر است که فیلمور[6] (1985) آن را قالب (Frame) میداند. هر نماد در روند معنیرسانی، حاملِ ضمنی کل این پشتوانه – یعنی کل قالبی- است که عضو و سخنگوی آن است. در این رهیافت بر نقش فهم و برداشت زبانورزان از موقعیتهای زیسته نیز تأکید میشود. به این ترتیب، تجربۀ فاعل انسانی از صحنهها و موقعیتها است که معنییابی موقتیِ هر عنصر را در بافت کاربرد واقعی آن امکانپذیر میکند. این درک از معنی هم بر ماهیت شناختی آن تأکید میکند و هم بر نحوۀ هستیِ اجتماعی آن. تجربۀ کاربران فارسی از «دورهمی» نیز تا اندازهای در نحوۀ کاربرد آن قابل ردیابی است. ملفوظسازی «دورهمی» خواهی نخواهی به فراخوان سایر واحدهای همقالب منجر میشود؛ بعضی از این واحدهای همقالب[7] یا عناصرِ متداعی از این قرار هستند: صمیمیت، معاشرت، پذیرایی، بدهبستان کلامی دربارۀ خوشیها، ناخوشیها و دغدغههای مشترک و حسوحال خوب. به این ترتیب بیراه نیست اگر پیشنمونه یا نمونۀ اعلای «دورهمی» را گردهمایی کمتشریفات دوستان یا بستگان سببی و نسبی تصور کنیم. این البته صرفاً مصداق پیشنمونهای «دورهمی» است[8] و سایر مصداقها، از جمله «دورهمی همکاران»، «دورهمی مجازی»، «دورهمی اعضای یک باشگاه خاص» و …، با فاصلههای شعاعی متفاوت، یا با مرکزیتِ (centrality) بیشتر یا کمتر، حول این ساخت مفهومی سامان نسبی یافتهاند. شواهد پیکرهای نیز حاکی از باهمایی زیرقالبهای پیشگفته با صورت «دورهمی» هستند. برای نمونه، تحلیل 150 توییت فارسی حاوی «دورهمی» که در 48 ساعت، یعنی از 23 تا 24 نوامبر همرسانی شدهاند، نشان میدهد که جز هفت نمونه که صورت «دورهمی» در آنها به برنامهای تلویزیونی ناظر بوده است، سایر نمونهها، یا با فراخوان حوزههایی از قبیل دوستی، خویشاوندی، دلتنگی، خوشگذرانی، وقتگذرانی، تجدید دیدار همراه بودهاند، یا، در هر حال، بر همان مفهوم «گردهمایی کمتشریفات دوستان یا بستگان» دلالت داشتهاند.[9] وجه دیگر این یافته تأیید این فرضیه است که «دورهمی» به احضار قالبهای مغازه و دفاتر اداری، یا حضور همزمان افراد در مغازهها و دفاتر اداری، منجر نمیشود[10]. از آن سو نحوۀ بهرهبرداری ازsmall gatherings cancellation در متن مبدأ دقیقاً به مصداقهای از این دست (تعطیلشدن مغازهها و رستورانها و دورکاری اجباری و …) نیز راجع است؛ مصداقهایی که دسترسی به دانش متناظر با آنها از طریق «دورهمی» امکانپذیر نیست. درست است که «معنی» چیزی نیست که یکبار برای همیشه تثبیت شود، با این حال، همانگونه که لانگاکر (2008) بهدرستی یادآوری میکند، معنی کاملاً آزاد و نامتعین هم نیست. ارزش معنیشناختی متعارفِ «دورهمی» نسبت قابلاعتنایی یا حضور همزمان افراد در مغازهها یا حضور همکاران در دفاتر کاری و ادارات ندارد. شیوۀ کاربرد این عبارت در سیاق سخن رسمی- از جمله رسانههای مکتوب- نیز تفاوت معنیداری با نحوۀ بهرهبرداری از آن در سیاق سخن روزمره ندارد. به عنوان مثال بررسی 23 نمونه (مورد) از ملفوظسازیهای این نوع (صورت دورهمی) در عنوانهای رسانۀ «همشهری آنلاین»[11]، نشان میدهد که گسترۀ مصداقی و معنیِ منظورشدۀ آن عبارت همان گردهماییهای خودجوش یا از پیش برنامهریزیشدۀ دوستان، بستگان،همکاران و مانند اینهاست، یا به جمعی اشاره دارد که به مناسبتی خاص گرد هم جمع شدهاند، و به این ترتیب قادر به فراخوان حوزۀ معنایی مدّنظر نویسندگان مقالۀ پیشگفته نیست.
انتخاب «تعطیلی» یا «تعطیلی سراسری» به عنوان برابر فارسی لاکداون (lockdown) نیز احتمالاً در بیتوجهی به معنیِ گفتمانیsmall gathering ، و کاربرد خاص آن در متن مبدأ، بیتأثیر نبوده است. چنانکه در متن مبدأ به صراحت بیان شده است، بستن یا تعطیلکردن مغازهها (closure of shops)، دورکاری اجباری و خلوت شدن محیط کار ادرای و … از جمله مصداقهای آن سیاستی هستند که نویسندگان آن را small gatherings cancellation (لغو اجتماعات کوچک) نامگذاری کردهاند. به این ترتیب از قضا خودِ «تعطیلکردنِ» بخشهای پرمراجع کشور از مصادیق small gatherings cancellation (لغو اجتماعات کوچک) است. از آن سو، لاکداون، به تصریح نویسندگان ترکیبی از چند مداخلۀ غیردارویی خردتر است: افزون بر تعطیلکردن مغازهها، کافهها و رستورانها، ممنوعکردن تجمعات کوچک و بزرگ، ماندن اجباری در خانه، منعکردن سفر و بستن مرزها نیز مشمول لاکداون میشوند. سخن را کوتاه میکنم: در متن مبدأ تعطیلکردن مغازهها، رستورانها، ممنوعیت جمعیتهای 50 نفری یا حتی کمتر و … از مصادیق سیاستِ لغو اجتماعات کوچک دانسته شده است. حال، ترکیب این سیاستِ خاص با چند سیاست دیگر مصداق لاکداون است. به این ترتیب پربیراه نیست اگر «تعطیلی» یا «تعطیلی سراسری» را صورت غلطاندازی تلقی کنیم که صرفنظر از دخلوتصرف در تعبیرگری (construal)، از پس انتقال محتوای شرایط صدقیِ عبارت متن مبدأ نیز برنمیآید. این ترکیبِ غلطانداز زمینهساز و مقوم این باور نادرست است که گویی در کاربستِ سیاست «small gathering cancellation» تعطیلی گسترده رخ نمیدهد، در حالی که چنانکه یادآوری کردیم در متن مبدأ تعطیلکردنِ مغازهها و دورکاری اجباری کارکنان از مصداقهای پراهمیتِ همین سیاست تلقی شدهاند. نکته ایجاست که لاکداون در تعطیلکردن مغازهها و دورکاریِ اجباری (که از مصادیق لغو اجتماعات کوچک هستند) منحصر نمیماند، و مقررات منع عبورومرور، ممنوعیت سفر، بستن مرزهای زمینی و دریایی را نیز دربرمیگیرد. اگر موقتاً برابری که در روزهای اخیر پیشنهاد شده است یعنی «دربندان» یا «شهربندان» به کار گرفته شود از عارضههای نظری و عملی این غلطاندازی پیشگیری خواهد شد.
ممکن است بگویید که گروه small gathering در گونههای رایج انگلیسی نیز بهترین گزینه یا محرکِ ممکن برای فعالکردنِ حوزههای دانش مدنظر نویسندگان (بستهشدن مغازهها، خلوت کردن محیط کار با دورکاری اجباری) نیست. به نظر میرسد این حکم موجه باشد. ارزیابی 91 نمونۀ پیشنهادی «وبکورپ»[12] از کاربرد عبارتsmall gathering که همگی در شش ماه اخیر[13] در فضای وِب تولید شدهاند، نشان میدهد که هیچیک از آن نمونهها ناظر بر شکلگیری جمعیت در مغازهها، یا حضور کارکنان در ادارات نیستند؛ به بیان دیگر عبارت پیشگفته در تکتک پارهگفتارهای حاوی آن، به رویدادهایی اطلاق شده است که ممکن است خودجوش یا مطابق برنامۀ قبلی با حضور شماری از افراد برگزار شده باشند. ارزیابی باهماییهای این ترکیب (به شعاع 5 واژه از راست و 5 واژه از چپ) نیز حاکی از آن است که Birthday پربسامدترین واژۀ محتوایی (قاموسی)، و Hosting سومین واژۀ محتوایی پربسامد است که با Small Gathering باهمایی داشته است.Friends ,Event و Attend نیز در شمار 10 صورتی هستند که با آن بیشترین باهمایی را داشته اند.[14] افزون بر این، نمونههای کاربرد این عبارت در مقدمۀ زیربخش ناظر بر «گردهماییهای کوچک» در بخش «پرسشوپاسخ» وبگاه سازمان بهداشت جهانی همگی از مصداقهای بهرهبرداری متعارف از این ترکیب هستند.[15] مرکز کنترل بیماریهای ایالات متحده (CDC) نیز دستکم دو سند در خصوص نحوه برگزاری یا حضور در گردهماییها منتشر کرده است. در آن شیوهنامهها نیزsmall gathering مشخصاً به رویدادهای خودجوش یا از پیش برنامهریزیشده اطلاق شده است.[16] حاصل سخن این است که شیوۀ کاربرد این گروه اسمی در سیاق سخن روزمره، گفتمان همهگیریشناسی و انبوه اطلاعات تولیدشده در خصوص کووید-19 همگی حاکی از این است که تداعیهای مرکزیِ small gathering در انگلیسی با دلالت بافتی این ترکیب در متن مبدأ متناسب نیست. از این گذشته، معنی cancellation در small gathering cancellationنیز حاوی مؤلفههایی است که باز با معنایی که نویسندگان از آن اراده کردهاند ناهمخوان است. تحلیل نمونههای ملفوظسازی این صورت در وِب، که مانند ارزیابی قبلی با کمکگرفتن از ابزارهای «وبکورپ» استخراج شدهاند، نشان میدهد که مؤلفههای معنایی این واژه در ماههای اخیر هیچ استحالۀ معنیداری از سر نگذراندهاند، و بهاینترتیب هیچ دلالت فراگیرِ خارق عادت و تا اندازهای فراگیر بر این واژه بار نشده است؛ الگوی رایج کاربرد این محمول، دستکم آنگونه که در نمونههای پیشنهادیِ «وبکورپ» بازتاب یافته است، ناظر بر «لغو» یک «رویداد»، «برنامه»، «سفارش خرید»، «عضویت» یا «رزرو» بوده است. بهاینترتیب تعطیلکردن مغازهها یا خلوتکردن محیط کار اداری از رهگذر دورکاری اجباری، که نویسندگان به عنوان نمونههای اعمال این سیاست خاص ذکر کردهاند، از بالقوگیهای متعارف این عبارت به شمار نمیروند. ملاحظه میکنید که گرچه نویسندگان مقاله دلالت بافتیِ این لفظ را با ذکر چندبارۀ نمونههای برجستۀ آن روشن کردهاند، در انتخاب این لفظ گل هم نکاشتهاند. چنانکه گفتیم «معنی» گرچه تعینیافته، ثابت و ذاتی نیست، ماهیتِ «کن فیکونی» هم ندارد. در اینجا، تنافر میان دانش دایرهالمعارفی مرتبط با عبارتsmall gatherings cancellation و مصداقهای نسبت دادهشده به آن در بافت متنی، چنان تندزاویه است که بالقوه میتواند زمینۀ ایجاد تردید در تشخیص درست مصداق را فراهم میکند. این تردید البته از رهگذر رمزگذاری مصداقها و بافتمندی کافی در متن برطرف شده است. در عین حال، نباید از یاد برد که گرچه نویسندگان مقاله در انتخاب این ترکیبِ خاص دقت کاربردشناختی کافی به خرج ندادهاند[17]، دستکم از صورت get-together نیز استفاده نکردهاند؛ صورت اخیر، صرفنظر از تفاوت آن باsmall gathering در نحوۀ تعبیرگری و سبک، در پایگانبندی شمول معنایی نیز مرتبهای پایینتر از small gathering اشغال کرده است، و به همین سبب تحمیل بافتیِ چنین گسترشی به آن، هم دشوارتر میبود و هم بیمناسبتتر.
اجازه دهید بکوشیم فرایند تصمیمگیری مترجم/تفسیرگر را بازسازی کنیم؛ پس از آن، مدل شناختی این فرایندها را با توسل به نقش محدودیتها (constraints) در کنش معنیسازی شرح خواهیم داد. به نظر میرسد نظم اجتماعی، یا آنچه بافت گستردۀ اجتماعی- فرهنگی نامیده میشود، بافت بیواسطۀ متنی را «دور زده است» و در معنییابیِِ عبارت زبانی نزد تفسیرگر/مترجم دخالت مستقیم کرده است. از آنجا که «دورهمی» در گفتارهای رسمی و غیررسمی ماههای اخیر سیطرهای کمرقیب یافته است، دور از انتظار نیست که مفهومسازی متناظر با آن، در مقام پیشنمونۀsmall gathering در ذهن زبانورزان جاگیر شده باشد؛ به ویژه اگر از این نکته غافل نمانیم که منزلت اعطایی به «دورهمی» در گفتارهای جاری در زبان مقصد درست همتراز با مرتبهای است که نویسندگان متن اصلی به small gathering نسبت دادهاند.
توصیف و تبیین شناختی رفتار گفتمانی تفسیرگر/مترجم با بهرهگیری از مفهوم محدودیت و دانش ذخیرهشده (stored knowledge) امکانپذیر است. پردازش هر پارهگفتار با نظر به دانش ذخیرهشده انجام میپذیرد. به زعم کرافت و کروز (2004: 103) این دانش قادر است احتمال پاگرفتنِ یک تعبیرگری خاص را بیشتر یا کمتر کند. دانشِ ذخیرهشده یکی از ردههای محدودیت بافتی (contextual constraint) است؛ و محدودیتها، عرفی (conventional) باشند یا بافتی، ناشی از ظرفیتهای شناختی انسان باشند یا تحمیل شده از واقعیت فیزیکی، در کنار مایۀ معنایی (purport) نحوۀ تعبیرگری یک صورت واژگانی را مشروط و مقید میکنند. محدودیتها، چنانکه در زبانشناسی شناختی، و به وبژه آنگونه که در تقریر کرافت و کروز، توصیف شدهاند، هم رقابت دارند و هم همدستی؛ ممکن است یک محدودیت زور دیگری را دوچندان کند، یا برعکس، آن زور را مضمحل و بیتأثیر سازد. افزونبراین، زورِ زیادِ یک محدودیت، همواره به معنیِ چارهناپذیری آن نیست: گاه با صرف زحمتِ شناختیِ کافی فایقآمدن بر یک محدودیت امکانپذیر است، و از آن سو، گاه، یک محدودیتِ کمزور، اگر مقاومتی در کار نباشد، سرنوشت تفسیر را رقم میزند.
در کنش گفتمانیِ تفسیر/ترجمۀ عبارت «small gathering» نظم اجتماعی، که در تولید دانش ذخیرهشده نقشآفرین است، بهعنوان عاملی محدودکننده بر یک محدودیت دیگر، یعنی محدودیتِ ناشی از بافت زیانی، چیرگی یافته است. ممکن است بگویید محدودیتِ ناشی از دانش ذخیرهشده از محدودیتِ تحمیلشده از بافت زبانی کمزورتر است، و از این رو غلبۀ آن بر محدودیت ناشی از بافت زبانی تعجببرانگیز. نکته اینجاست که در تجربۀ تفسیر/ترجمۀ این ترکیب، بافت زبانی در کار نبوده است و یک نشانۀ جدا افتاده- یعنی ترکیب small gathering در یک جدول- بدون میانجیگریِ بافت زبانیِ تولیدش به درون بافت گسترده یا بزرگ، یعنی دانش زمینهایِ ذخیرهشده، یا همان نظم اجتماعی پرتاب شده است. به بیان دیگر، بر یک نشانۀ جدا افتاده بدون میانجیگری بافت زبانی آن، یک بافت گسترده تحمیل شده است. نشانۀ جدا افتاده، به تعبیر ویتگنشتاین جانی هم ندارد، و دمیدن زندگی در آن نشانۀ مرده، به تعبیر کرافت و کروز (2004: 98) فقط و فقط از عهدۀ تفسیر مبتنی بر بافت برمیآید. بااینحال، کم پیش نمیآید، که اهل زبان، کلماتِ جدا افتاده را با آسودگیِ خاطر تفسیر میکنند. این نقضکنندۀ آنچه تا کنون گفتهایم نیست؛ نکته اینجاست که در این موارد، یک بافتِ خیالیِ قالبوارهای (stereotypical)، یعنی بافتی که از قِبَل نظم اجتماعی، یا دانش زمینهای مشترک، بیزحمتِ شناختی نصیب اهل زبان شده است، جایگزینِ بافت زبانی بلافصل میشود، یا آن را دور میزند، یا آن را بهتمامی «قورت میدهد».[18]
یک وجه رویداد گفتمانی موضوع این جستار نویسندگان متن اصلی هستند که کمتوجه به مایههای معناییِ صورتِ small gathering و محدودیتهای عرفی ومألوف این ضورت، تفسیری نه چندان متعارف از آن را افاده میکنند. نیل به آن تفسیر، وغلبه بر محدودیت عرفی، بدون زحمتِ شناختی امکانپذیر نیست، و با این حال کاملاً عملی است. وجه دیگر این رویداد ذهنیتی (ذهنیتِ دخیل در تفسیر/ترجمۀ عبارت اصلی) است که در کنش معنیسازی، در عین حسن نیت، بیهیچ مقاومتِ گفتمانی بافت گسترده یا دانشزمینهایِ ذخیرهشده را جایگزین بافت کوچک (بافت زبانی بلافصل) نموده و خود را از کمترین زحمت شناختی معاف کرده است. حاصل کار نمونهای است تلخ و درسآموز از عارضههای بیتوجهی به نقش تعیینکنندۀ بافت زبانی- آن هم در گیرودار یک همهگیری سخت. درسی که به یادمان خواهد انداخت واژهها از آنچه به نظر میرسند، کممشخصتر و کمتعیّنیافتهتر، واژهها از آنچه به نظر میرسند کممعناترند.
نویسندگان یک مقالۀ منتشرشده در نیچر اظهار میکنند بستهشدن مغازهها، رستورانها، کافهها، دورکاری اجباری کارکنان دفاتر اداری، ممانعت از شکلگیری جمعهای 50 نفری یا حتی کمتر، و مواردی از این دست، از کاراترین مداخلههای غیرداوریی در کنترل شیوع بیماری کووید-19 به شمار میروند. ایشان این محدودیتها و ممنوعیتها را small gatherings cancellation نامگذاری کردهاند. این نامگذاری، که نامتناسب با دلالت متعارف یا نحوۀ رایج بهکارگیری این ترکیب است، بعضی از مترجمان فارسی را به اشتباه انداخته است؛ با این حال، این مترجمان چنانچه متن اصلی را مطالعه میکردند، از دلالت گفتمانی آن عبارت اطلاع مییافتند و به این ترتیب در انتخاب واژه خطا نمیکردند.
معنی هر نماد زبانی با توسل به بافت، حال چه بافت واقعی، چه بافت خیالی، برساخته میشود. نکته اینجاست که بافت، چه بافت بلافصل متنی باشد، چه بافت بینامتنی، چه بافت موقعیت و چه بافت وسیع اجتماعی یا گفتمانی-تاریخی، همواره در خطور معنی به ذهن نقشآفرین است. با این حال، هر یک از گونههای بافت، یا کمیتهای متفاوت از یک گونۀ بافتی واحد، الزاماً راه واحدی نمیگشایند، و یا در مواردی، به مقصد واحدی راه نمیبرند. رویداد گفتمانی موضوع این جستار از این حیث نیز توجهبرانگیز است. نویسندگان متن اصلی واحد زبانیِ از پیش موجودی را برمیگزینند و تقریباً بیتوجه دلالت متعارف آن، آن را در محیط جدید و نامتناسبی بافتمند میکنند. مترجمان از این بافتمندسازی مجدد غافل میمانند و به نحوۀ دلالت small gathering در بافتهای متعارف قبلی اکتفا کردهاند؛ تفسیرگر/مترجم small gathering را در پرتو بافت گسترده اجتماعی-گفتمانی مسلط در زبان-فرهنگِ مقصد تفسیر کرده است، و در اینجا، تصحیح آن تفسیر نیز از رهگذر پیشزمینهسازی بافت بلافصل متنی انجام پذیرفت. تفهیم و تفاهم زبانی، کامیاب باشد یا ناکام، همواره پیشاپیش مشروط و مقید به بافت است.
پانوشتها
[1]. با گذشت بیش از 10 ماه از آغاز همهگیریِ اخیر نقش ترجمۀ غلط در تولید و توزیع اطلاعات غلط یا گمراهکننده (disinformation) هیچ کمرنگ نشده است. دو روز پیش از تکمیل این جستار چندرسانۀ مجازی پرمخاطب خبر میدادند که سازمان بهداشت جهانی توصیه کرده است که حتی «در خانه هم ماسک بزنید». آن رسانهها این «خبر» را اینگونه شرح دادهاند که «اگر فردی از بیرون وارد خانه شد باید ماسک بزند تا احتمال انتقال ویروس را کاهش دهد». تولید این خبر عجیب، که یکی از نخستین پبامدهای پسبیانیاش بیاعتبار جلوه کردن توصیههای این نهاد است، از ویژگیهای خصلتنمای وضعیتی است که یک سوی آن ترجمۀ غلط (تحریفگر) است و سوی دیگر آن کمتوانی فراگیر ما در مهارت عمومیِ «درک مطلب». متن مبدأ که خبر عجیب فارسی با استناد به آن تولید شده است از قرار زیر است:
Coverings should also be worn in private home if someone from outside the household enters, social distancing is impossible and ventilation is poor.
چنانکه ملاحظه میکنید سازمان مزبور توصیه کرده است که چنانچه فردی غیر از اهالی یک خانه به خانه وارد شود، و امکان حفظ فاصله و تهویه مناسب نیز فراهم نباشد ماسکزدن الزامی است.
نگرانی ما صرفاً این نیست که چرا مترجم معنی household را بهدرستی درنیافته است، یا چرا به نحوۀ مفصلبندیِ ”someone from outside enters the household” بیتوجه بوده است، نگرانی ما آن ذهنیت خاص و آن دانشزمینهایِ خاصی است که از اینکه آن نهاد چنین توصیهای کرده است تعجب نمیکند. در خصوص موضوع این جستار نیز، بیش از آنکه ناقد تصمیم کاربردشناختی مترجم/نشردهندۀ این اطلاع غلط باشیم، متعجب هستیم که چگونه چنین «نتیجۀ» عجیبی نزد تفسیرگر «طبیعی» جلوه کرده است؛ چگونه ایشان آن «نکته» را آنچنان عجیب نیافتهاند که «محض اطمینان» متن مبدأ را بارها و بارها بکاوند.
[2]. Haug, N.,L. Geyrhofer, A. Londei, E. Dervic, A. Desvars-Laraive,V. Loreto, B. Pinior, S. Thurner & P. Kilmek. (2020). Ranking the effectiveness of worldwide COVID-19 government interventions. Nature human Be havior.
[3]. گرچه قطعۀ نقل شده وضوح کافی دارد، تنها بخشهای متن که حاکی از عدمانحصار معنی small gathering در «دورهمی» هستند این موارد نیستند. برای نمونه به قطعۀ زیر نگاه کنید:
There is a pattern where countries first cancel mass gatherings before moving on to cancellations of specific types of small gatherings, where the latter associates on average with more substantial reductions in Rt.
در پارهگفتار بالا از الگوی نسبتاً پرتکراری یاد میشود که طی آن کشورها در گام اول تجمعات بزرگ را لغو، محدود یا ممنوع میکنند، و در گام بعدی به لغو انواعی از تجمعات کوچک میپردازند. این پارهگفتار را از این جهت در اینجا نقل کردیم که حتی اگر در هیچجا از متن مبدأ دلالت لغو اجتماعات کوچک روشن نشده بود، خوانش تنگاتنگ یا دقیق (close reading) همان پارهگفتار، بهویژه عبارت specific types of small gatheringکافی است که خوانننده به صرافت این بیفتد که شاید small gathering پدیدههای دیگری جز گردهمایی 50 نفر یا کمتر را نیز زیر چتر مفهمومی خود میگنجاند.
[4] . از عبارت «نکته جذاب» در توییت موردنظر قابل استباط است که نویسندۀ توییت نیز از «دورهمی» همان معنای متعارف آن را در ذهن دارد، و از نحوۀ دلالت small gathering در متن مبدأ اطلاع کافی کسب نکرده است؛ با این حال لازم است این پرسش را پاسخ دهیم که آیا «دورهمی» قادر به فراخوان یا تداعی قالبهای مرتبط با حضور همزمان افراد در محیط کار یا مغازهها هست یا خیر.
[5]. self-contained
[6]. Fillmore
[7] . این عناصر به نوبۀ خود قالب نیز هستند.
[8]. پیشنمونهها الزاماً نزد همۀ اعضای یک جامعۀ زبانی یکسان نیستند. در این مورد خاص نیز احتمالاً پیشنمونۀ دورهمی برای بخشی از نوجوانان شهری محلی غیر از خانه را تداعی میکند.
[9]. دو نمونه از توییتهای حاوی این صورت در زیر نقل شدهاند:
- «واسه تولدم کلی برنامهریزی کرده بودم، ولی نمیشه با این وضع حتی یه دورهمی کوچیک گرفت.»
- «من الان بدبختانه دلم فقط دورهمی و معاشرت اکیپی میخواد.»
[10]. بهرهبرداری طنازانه از «دورهمی» نیز عمدتاً وامدار این قالب خاص، با این دربرداشتههای خاص، است. در چنین پارهگفتارهایی ممکن است عنوان «دورهمی» به جلسههای یک شورای علمی اطلاق شود؛ کنشِ مضمون در سخن این تعبیرگریهای طنازانۀ مبتنی بر استعاره انتقاد از کژکارکردی یا بیحاصلی چنین شورایی است. در این موارد نیز قالب «دورهمی»، به عنوان حوزۀ مبدأ در نگاشت استعاری، همان قالب متعارف و دیرآشناست.
[11] . کل نمونههای 21 ماه اخیر- صرفنظر از نمونههایی که ناظر بر برنامهای تلویزیونی هستند.
[12] . وبگاه WebCorp.org.uk
[13]. زمان اجرای جستوجو در وبگاه webcorp.org.uk سوم دسامبر 2020 بوده است.
[14]. یک نمونه از پارهگفتارهای استخراجشده در زیر نقل شده است:
Rita Ora apologizes for hoisting small gathering for birthday amid UK lockdown.
[15]. عنوان بخش مورد نظر در وبگاه سازمان بهداشت جهانی از این قرار است:
Coronavirus disease (covid-19): Small public gathering
قطعۀ زیر از جمله توضیحات درجشده در این بخش است؛ چنانکه ملاحظه میشود نمونههایی که درون پرانتز ذکر شدهاند- و در اینجا زیر آنها خط کشیده شده است- با نمونههای استخراجشده از وبگاه webcorp.org.uk متناسب هستند:
Any decision to hold an event during covid-19 pandemic should rely on a risk-based approach … This Q&A is focused on small, non-professional gatherings and events (i.e. birthday parties, children’s football games, and family occasions)….cancelling a planned event is an option that should be always considered.
جالب است که در هر دو پرسش درجشده در این بخش small gathering در جایگاه موضوع درونیِ افعال attend و organize قرار گرفته است که باز هم حاکی از بهره برداری از این ترکیب در معنی متعارف و رایج آن (رویدادِ از پیش برنامهریزیشده یا خودجوش با حضور شماری از افراد) است.
[16]. در وبگاه سی.دی.سی دستکم دو سند، با عنوانهای نقلشده در زیر، مرتبط با شیوۀ برگزاری گردهمایی در دوران همهگیری کووید- بارگذاری شده است:
– Events and gatherings: readiness and planning tool
– Considerations for events and gathering
در هر دو سند gatheringاینگونه «تعریف» شده است:
A gathering refers to a planned or spontaneous event, indoors or outdoors, with a small number of people participating, or a large number of people in attendance.
[17]. در نظر داشته باشید که با هر میزان رواداری و گشودهنظری هیچ شاهدی در متن مقاله یافته نمیشود که حاکی از آگاهانه بودنِ این انتخاب باشد؛ تصمیم کاربردشناختی نویسندگان مقاله مصداق هیچ قسم «بازی خلاقانه با مرزهای دلالت» نیست.
[18] . فراخوان شدنِ get-together یا «دورهمی» از پسِ ملفوظ شدن محرکِ small gathering به معنیِ خاتمهیافتنِ ناگزیر فرایند درک و تفسیر نیست. رجوع مترجم به متن مبدأ و ارزیابی بافت زبانی لفظ مزبور و نحوۀ دلالت آن در آن متن این خاصیت را داشت که ایشان درمییافت اولین قالب فعالشده در ذهن به «تعبیرگریِ منسجم» متن راه نمیدهد و به این ترتیب با صرفنظر از تفسیر اول، ذهن به روی تفسیری میگشود که با شیوۀ دلالتsmall gatherings cancellation در متن اصلی و قصدمندی آن متن همخوان باشد: ایشان درمییافت که برخلاف تصور اولیه، این نماد خاص در متن مبدأ صرفاً بر جمعهای کوچک دوستانه یا خانوادگی ناظر نیست و مقصود از آن هر قسم اجتماعِ نه چندان پرجمعیت، هر قسم حضور همزمان آدمها در یک مکان سرپوشیدۀ نه چندان وسیع، مانند مغازهها یا محیط کاری است.