گیدئون توری[۱] دو قانون حاکم بر فرایند ترجمه را با عنوانهای معیارسازی فزاینده یا (افزایش ویژگیهای معیار)[۲] و تداخل[۳] (زبان مبدأ) مفهومپردازی میکند. کانون توجه ما در این یادداشت «قانونی» است که ناظر بر افزایش ویژگیهای معیار در متن مقصد است. توری این قانون را تبدیل واحد متنی[۴] به واحد انبانهای[۵] میداند. چکیدهی «قانون» مزبور این است که ویژگیهای متنوابستۀ متن مبدأ – یعنی آن ویژگیهایی که بیش از هر چیز سبکوسیاق نویسنده یا به طور کلی حالوهوای متن مبدأ را نمایندگی میکنند[۶]، در متن مقصد، با یکی از اقلامِ از -پیش -موجود در خزانه یا انبانِ آن زبان یا با نوواژههای معیار و عاری از رنگ و بوی خاصِ سبکی و سیاقی جایگزین میشوند. این عناصر از پیش موجود، یا نوساخته و «استاندارد»، عمدتاً از همان گونهای[۷] انتخاب میشود که بنا به داوری مترجم، متن به آن تعلق دارد. دستهای از واژهها یا اصطلاحهای متن مبدأ بیش از دیگران دگرگشتهای معیارسازانه را از سر میگذرانند؛ این دسته صورتهایی را دربرمیگیرد که مولف آنها را از سیاق سخنِ روزمره یا گونههای گفتمانی متفاوت با گونهی گفتمانی متن برگزیده است و به آنها در تالیف خود کارکردی تخصصی بخشیده است. برای ملموسسازی این گرایش میتوان از معادلهای رواجیافتهی شماری از اصطلاحهای تخصصی زبانشناسی یاد کرد. در ترجمهی متون این گونهی علمی بارها «برابرهایی» پیشنهاد شدهاند که خلاقیت و بازیگوشیهای اختصاصی و سَبکمند متن مبدأ را با تعبیری «استاندارد» در زبان مقصد جایگزین کردهاند. برابرهای «زمینهچینی» و «زمینهبرچینی» برای دو اصطلاح feeding و bleeding از نمودهای گرایش پیشگفته در ترجمهی علمیاند. از نظر دور ندارید که bleeding آگاهانه از گونههای گفتمانی پزشکی و زیستشناسی برگزیده شده است و در آغاز کار در همان زبان مبدأ نیز شیوهی بهرهبرداری زبانشناسانه (در واجشناسی) از آن ناآشنا مینموده است[۸]. بااینحال، شماری از مترجمان فارسی ترجیح میدهند که صورت استاندارد را، که از نظرگاه ایشان «اصل مطلب را بی ادا و اصول میرساند»، جایگزین استعارهی گلدرشت صورت مبدأ کنند. روشن است که میتوان با این گزینش کیپارسکی[۹] همدل بود یا نبود؛ ازآنسو نمیتوان تصور کرد که لازم است نشاندارترین برساختههای زبانی او ابتدا تصحیح و سپس «ترجمه» شوند، یا نمیتوان پنداشت که فارسیزبانان از فهم و پردازش این استعاره ناتواناند. ما فرض را بر این نگذاشتهایم که ترویجدهندگان این گرایش باور دارند به آنچه ونوتی[۱۰] از آن با عنوان پایبندی به اخلاق تفاوت[۱۱] در ترجمه بینازبانی یاد میکند؛ وقتی باژگونهی آن را به هنر و وظیفه برکشیدهاند فرضهایی از این دست از هر جهت نسنجیدهاند. نکته اینجاست که وضع و به کاربستنِ صورتهای پیشگفته در خودِ زبان مبدأ بازتابندهی حدِ قابل اعتنایی از آشناییزدایی است و جایگزین کردن آنها با صورتهایی مألوف و بیدردسر و متناسب با گونهای واژهسازی محتواگرا، «استاندارد» و متعارف، از جمله، در ارتباطات بینازبانی به یکروندی و سازواریِ ارجاع به نوشتارگان علمی آسیب میرساند و به اندازهی خود تفهیموتفاهم علمی بینازبانی را دشوار میکند و ناآشنایان با صورت مبدأ را از فهم الگوهای مفهومسازی (که صرفاً محتوا نیست) و صور خیال رایج در آن حوزهی تخصصی و مشارکت فعال در بیناذهنیت جهانی ناظر بر آن بازمیدارد، یا از قضا، برخلاف میل باورمندان به چنان گرایشی، زمینهی بهرهگیری گستردهتر از خودِ واژهی زبان مبدا را میگستراند. فرض را بر همدلی ترویجدهندگان این ترجمهها با پویاکردن زبان و گشودن افقهای آن نمیگذاریم؛ ازآنسو بیجا نمینماید اگر این نکته را یادآوری کنیم که گرایش یا حتی باور به ضرورت متعارفسازی ترجمهای یا عرفپسند کردنِ متن مقصد در شماری از گونههای گفتمانی ضرورتاً به باور به درستی این رفتار در ترجمهی اصطلاحهای تخصصی و فنی نمیانجامد، یا، دومی (صرفنظر از درستی یا نادرستیاش) تالی ناگزیر اولی (صرفنظر از درستی یا نادرستیاش) نیست[12].
این نکته هم از نظر دور نمانَد که اطلاق عنوان قانون به این گرایش یا هنجار (در آثار توری) حاکی از این نیست که همه ترجمهها به آن پایبندی یا حتی علاقه نشان میدهند. آنچه در صورتبندیهای نظری توری از آن با عنوان قانون یادشده است بازبسته است به، از جمله، زمینهی اجتماعی-فرهنگی زبان مقصد. به نظر میرسد شمار عاملها و کارسازههای اثرگذار در تکوین ویژگیهای آن زمینه کم نباشد؛ از جمله: نگرش مترجمان صاحبنفوذ آن به مقولهی معنی (از جمله اینکه علاقه و عادت و اصرار داشته باشند که معنی را به محتوا فروکاهند یا نقش تعبیرگری را در برساختن معنی دریابند و بازشناسند)، باورمند بودن یا نبودن به حکمی که استعاره را ویژهداشت «زبان ادب» میداند، میزان ریسکپذیری موسسههای انتشاراتی و شاخصهای دیگر.
[1] . Toury (1995: 268)
[2] . Increasing Standardization / Growing Standardization
[3] . Interference
[4]. texteme
[5]. repertoreme
[6]. مقصود ازحالوهوا و سبکوسیاق نه حالوهوای زبان مبدأ که ویژگیهای خصلتنمای متن مبدأ از جمله گزینشهای سبکشناختی مؤلف است.
[7]. genre
[8] . مفهومسازی استعاری bleeding در واجشناسی با شماری از بهرهبرداریهای استعاری از این مفهوم در اقتصاد، جامعهشناسی و… متفاوت است و بخش دیگری از قالب مفهومی آن را مینگارد.
[9] . Kiparsky.(1968)
[10] . Venuti (2008)
[11] . ethics of difference
[12] . در این مورد خاص ماجرا آنقدرها هم پیچیده نیست.