ویژهنامههای زبانشناختی نامتوالی زبانداد
برگرفته از: ویژهنامهی نامتوالی «زبان پیکرمند»
Words in the World: Paulina Olowska
Alphabet”
May 3, 2012–May 5, 2012. Photograph by Julieta Cervantes.
این پرفورمنس را میتوان بیانِ خلاقانهی ایدهی مرکزیِ زبانشناسی شناختی دانست؛ ایدهای که بر حسب آن ویژگیهای زبان، نه ناشی از فرایندهای رایانشیِ یک ذهنِ در-خود-باشِ خودگردان، که در هستیِ بدنمند یا پیکرمندِ انسان در جهان فیزیکی ریشه دارد. به نظر میرسد پیدایشِ این بصیرت در زبانشناسی شناختی ناشی از اثرگذاریِ غیرمستقیم ایدههایی است که در فلسفهی قارهای، و مشخصاً سنتِ پدیدارشناسی، تکوین یافتهاند؛ در این مورد خاص، پدیدارشناسی موریس مرلوپونتی و تأکیدِ صدبارهی او بر بستگیِ ویژگیهای آگاهی و شناخت به حضور و هستی بدنمند انسان در جهان فیزیکی و لمسپذیر زمینهی چرخشِ پدیدارشناختی در علوم شناختی و پاگرفتن زبانشناسیِ شناختی را تدارک دیده است. تا پیش از آن «چرخش پدیدارشناختی»، نگرش مسلط در علومِ شناختی، «ذهن» و «بدن» را، درست مانند منطق جاری در «تأملات» دکارت، دو جوهرِ از بنیاد متفاوت و از-هم-جدا تصویر میکرد؛ و از پسِ این جداسازی، فرایندهای ذهنی را فرایندهایی کاملاً عقلی، در-خود و بر-خود متمرکز و دروننگرانهای میدانست که از هیچ جنبهای به ماده و بدن آغشته نیست؛ به بیان دیگر، تا پیش از آن چرخشِ دورانساز، مدعای مرکزی علوم شناختی این بود که فرایندهای ذهنی فرایندهایی صرفاً محاسبانی و رایانشی هستند. از آن سو، گرایشِ متأخر در علوم شناختی، «شناخت» را فرایند پویایی میداند که با جهانِ فیریکی برهمکنش دارد، و خود، پدیدهای بدنمند است، و این بدنمندی در تکوین ویژگیهای آن نقشِ تعیینکننده دارد.
این اجرای هنری، که نام آن ترکیبِ با مسمای «واژهها در جهان» است، بازنمایندهی درکی از زبان است که آن را کاملاً انتزاعی و ذهنی نمی داند ، و از فروکاستنِ فرایندهای زبانی به فرایندهای رایانشیِ محض بهدرستی سر باز میزند: زبان از هستی بدنمندِ انسانِ خردمند جداییناپذیر است و دوگانهی «ذهن» و «ماده»، حتی در این حوزه نیز، از عهدهی تبیین یا حتی توصیفِ تجربهزبانی برنمیآید.
در پرفورمنس واژهها در جهان بدن انسان پیچوتابهای نمادهای نوشتاری زبان را یافته است.