سارا موسوینسب
بازنشر
انتشار نخست: نشریهی پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی
نویسندگان: سارا موسوی نسب و فریده حقبین
چکیده
در مقاله حاضر بازنمود استعاره مفهومی بهویژه استعاره عشق در زبان ناشنوایان و تفاوتهای آن با فارسیزبانان شنوا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور با 28 ناشنوا حول محور احساسات و روابط عاشقانه مصاحبه انجام شد. به منظور دستیابی به یک جامعه آماری گسترده که دربرگیرنده محدوده وسیعی از پراکندگی سنی، فرهنگی، اعتقادی و سایر موارد مشابه جامعه ناشنوایان کشور باشد، مصاحبه شنودگان از طرق مختلف از جمله کانون زبان ناشنوایان تهران، سایتهای اینترنتی متعلق به جامعه ناشنوایان و معرفی از طریق مراکز بهزیستی شناسایی و پس از کسب اجازه مصاحبه شدند. در انتها چگونگی ساخت و دامنه استفاده از استعارههای مفهومی عشق، بین فارسیزبانان شنوا و زبان اشاره طبیعی ایرانی بر مبنای قلمروهای متعارف مبدأ کووچش در فرآیند استعارهسازی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر وجود استعاره در زبان اشاره طبیعی ناشنوایان را مورد تأیید قرار داده و نشان میدهد که اگرچه بهطورکلی دامنه ساخت و استفاده از استعاره نزد ناشنوایان نسبت به فارسیزبانان شنوا محدودتر است، اما در برخی قلمروها از جمله مواردی که از ظرفیتهای زیستی بدن انسان و تجربههای جسمانی نشأت گرفتهاند، استعاره مفهومی عشق در اشارههای زبان اشاره طبیعی بهطور گسترده توسط ناشنوایان مورد استفاده قرار میگیرد. در جامعه آماری مورد بررسی بهعنوان نمونه قلمروهای ماده خوراکی، برتری اجتماعی، و جنون دیوانگی به ترتیب 80، 17 و 33 درصد بیشتر از قلمرو شنوایان مشاهده شدند.
کلیدواژهها: نظریه استعاره مفهومی، استعارۀ عشق، زبان اشاره ایرانی، زبان اشاره طبیعی.