محمدرضا رضوی
استادیار فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشکدۀ مطالعات اصطلاحشناسی
بازنشر
انتشار نخست: ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان
زبانشناسی شناختی یکی از سه نگرش عمده زبانشناسی معاصر و در ردیف نگرشهای صورتگرا و نقشگرا در نظر گرفته می شود (دبیرمقدم، 9: 1389).خاستگاه آن اساساً به نخستین سال های دهه 1970 میلادی و ناخشنودی پژوهندگان حوزهی زبان از رویکردهای صورت گرا باز می گردد. سرچشمههای آن را باید در پیدایش علوم شناختی جدید بهویژه آثار مربوط به مقولهبندی در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی ونیز در مکتب روانشناسی گشتالت جستوجو کرد (EVANS & GREAN, 2006: 3). از آن هنگام تا کنون زبانشناسی شناختی رشد بسیار چشمگیری داشته است؛ به نحوی که پرشتابترین رشد را در میان مکاتب زبانشناسی به آن نسبت میدهند (EVANS & POURCEL, 2009: 1) اصطلاحِ شناختی در دو معنای عمده کاربرد دارد: نخست برای هر رویکردی که زبان را پدیدهای ذهنی تلقی کند؛ از این نظر زبانشناسی صورتگرای زایشی نیز درمعنایی کلی گونهای زبانشناسی شناختی محسوب میشود؛ و نیز، به طور خاص و متمایز از سایر نگرشها، در اشاره به زبانشناسی شناختی با ویژگیهایی مشخص، از جمله داشتن فرضهایی معین و نگاهی متفاوت به معنا.
ادامهی مقاله را فایل پیدیاِف اصل مقاله بخوانید.