زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

علم اشتقاق لغات

بازنشر (پس از نود و هفت سال)

انتشار نخست: نشریه‌ی ایرانشهر

در ضمنِ علومی که در قرن‌های اخیر در ممالک فرنگ تولد و تکامل یافته یکی هم علم اشتقاق لغات و یا زبانشناسی است، این علم نتیجه تتبعات و  تحقیقاتی است که علمای غرب در معرفت ملل و اقوام به عمل آورده‌اند.
پس از کشف خطوط و زبان‌های قدیم ایران مانند خطوط میخی و پهلوی و اوستائی آن قسمت از علم اشتقاق لغات که راجع به زبان‌های آریائی و یا هند و جرمنی است بیشتر وسعت پیداکرده است.

علمای فرنگ پس از سال‌ها زحمت و مجادله با مردمان بی‌علم و مدعیان بی‌خبر از فن و معرفت و جرح و ردّ اقوال و عقاید موهومی آنان بعضی قواعد اساسی برای فهمیدن ارکان علم اشتقاق وضع کرده‌اند. اگرچه باز بسیاری از مسائل لاینحل مانده و در اکثر قواعد هنوز رأی‌های مدققین اختلاف دارد ولی با وجود این برای کسانی که می‌خواهند در این رشته از علوم اطلاعاتی کسب و دستوری در دست داشته باشند زمینه‌های کافی تهیه شده است ما برای نمونه گاه‌گاهی در اشتقاق بعضی از لغات برحسب اطلاعات خود چند کلمه نوشته و تدقیقات علمای این فن را نیز شرح خواهیم داد.

مشتقات کلمه دیپ
این کلمه در زبان باستانی یعنی فرس قدیم که زبان دورۀ پادشاهان هخامنشی بوده به معنی نوشتن و خط کشیدن استعمال شده که مقابل کلمه سانسکریت «لیپ» و «لییپی» می‌باشد که آن‌هم همین معنی را داشته است، داریوش در کتیبه‌های خود این کلمه را به شکل «دیپیس» بکار برده و غرض از آن خطوط آن کتیبه‌ها بوده است، اگرچه خطوط این کتیبه‌ها که خط میخی است نوشته نشده بلکه کنده شده ولی در آن عهدها معمول بوده که پس از کندن چنین خطوط آن‌ها را دوباره با آب طلا و یا رنگ‌های دیگر می‌اندودند یعنی روی آن خطوط دوباره می‌نوشتند و بدین مناسبت کلمۀ «دیپیس» را که داریوش بکار برده به معنی نوشته و خط می‌توان گرفت.

حالا ببینیم از این کلمه «دیپ» چه کلمه‌ها مشتق شده‌اند:

۱. دفتر
چنانکه بعضی‌ها تصوّر کرده‌اند کلمۀ «دفتر» عربی نیست بلکه لغت فارسی است که از ریشه «دیپ» مشتق شده در کتب مورخین قدیم یونان این کلمه در شکل «دیپترا» و «دِفترا» پیدا می‌شود چنانکه «کتزیاس» مورخ یونانی که در سال ٤١٥ قبل از میلاد در جنگ به دست ایرانیان اسیر شده و به جهت دانستن فن طبابت هفده سال دربار شاهنشاه ایران مشغول طبابت بود در کتاب خود به نام تاریخ ایران که فقط قسمت بسیار کوچکی از آن باقی مانده می‌نویسد که ایرانیان سالنامه‌های دولتی را «دِفترا» می‌نامیدند و مورخ معروف یونانی «هرودوت» نیز می‌گوید که این کلمه در آسیای غربی به معنی کتاب و خط استعمال می‌شد.

۲. دبیر
یعنی نویسنده، در ابتدا فقط به کسی اطلاق می‌شد که نوشتن را بلد بود و چون نوشتن خط یک صنعت مخصوص و سخت بود هر کس آن مقام را نمی‌توانست احراز بکنند بعدها که اغلب مردم نوشتن را بلد شدند دبیر فقط به کسانی گفته شد که علاوه بر نوشتن انشاء کردن را هم بلد باشند و دبیرستان به معنی مکتب است.

۳. دوات
یعنی اسباب نوشتن. جای دقت است که عثمانی‌ها «دوات» را «دیویت» می‌نویسند و می‌خوانند که به ریشه کلمه بسیار نزدیک‌تر است.
۴.دبستان
یعنی «مکتب». بعضی از جاهلان خیال کرده‌اند که «دبستان» مخفّف «ادبستان» است این به‌کلی غلط و سهو است. «دبستان» یعنی جایی که در آنجا نوشتن را یاد می‌گیرند که کاملاً مقابل کلمه «مکتب» است.

این نکته را باید در نظر گرفت که در زمانۀ قدیم در مدرسه‌ها فقط نوشتن و خواندن را یاد می‌دادند و کتابی موجود نبوده که از روی آن درس بدهند و علم‌ها هم هنوز تدوین نشده بود و اگر کسی نوشتن و خواندن را آشنا می‌گشت از صاحبان هنر و صنعت شمرده می‌شد و بدین‌جهت در نزد بعضی از ملت‌ها شکل ابتدائی مدرسه‌ها نامی داشته که متضمن معنیِ نوشتن بوده است.
۵. دیوان
یعنی جایی که نوشته‌ها و اوراق را در آنجا نگاه می‌دارند که به عبارت دیگر «دفترخانه» باشد در عهد پادشاهان ساسانی دفترخانه حکومتی را «دیوان» می‌نامیدند که همۀ دفاتر خراج و مالیات و صادرات مملکت در آنجا محفوظ می‌شد بعدها این کلمه به خود آن دفاتر و اوراق نیز اطلاق شده و بعد اختصاص داده مجموع نوشته‌ها و گفته‌های شعرا را هم که به یک ترتیب مخصوص جمع‌آوری شده باشد دیوان گفتند عرب‌ها این کلمه را از ایرانیان برداشته صیغه‌های دیگر مانند «دواوین» و «تدوین» از آن مشتق کرده‌اند و از عرب‌ها نیز ملل لاتینی برداشته آن را «دوآن»[1] کرده‌اند که امروز در زبان فرانسه اداره گمرک را بدان می‌نامند. این کلمه در زبان پهلوی «اتیوان» (ادیوان) و در ارمنی «اتیآن» می‌باشد. ادارۀ دفاتر محاسبات خارج و صادر را دیوان می‌نامیدند که به‌منزله وزارت مالیه امروز می‌باشد. چنانکه عثمانی‌ها هم در ایام قدیم وزیر مالیه و یا مستوفی را «دفتردار» می‌گفتند. بعدها که محتاج تشکیلات واسع‌تر شدند برای هر یک از اداره‌جات دولتی یک دیوان تأسیس کردند مانند «دیوان‌الرسایل» و يا «ديوان‌الكتابه»، «ديوان‌الجند» و «ديوان‌البريد» و غیره که این‌ها شکل ابتدائی وزارتخانه‌های امروزی را نشان می‌دهند و رئیس آن دوایر را «صاحب‌دیوان» می‌نامیدند. بدین قرار لفظ دیوان از معنی تنگ خود که محل دفاتر و اوراق و مجموعه آن‌ها بود به معنی دفترخانه و اداره دولتی و همچنین محکمه و دادگاه انتقال نمود؛ نظیر این انتقال در نزد عثمانی‌ها دربارۀ لفظ «قلم» اتفاق افتاده که سابق دفترخانه را «قلم اوطه سی» یعنی «اطاق قلم و تحریر» می‌گفتند و کم‌کم لفظ «اطاق» را هم انداخته‌اند و «قلم» را به تنهائی به معنای دفترخانه و اداره استعمال می‌کنند و می‌گویند «از قلم می‌آیم» و «به قلم می‌روم» و «فلانی در قلم مستخدم است».
۶. دیوار و دیباج
به عقيده شرق‌شناس آلمانی پروفسور اشپیگل این دو کلمه نیز از همان ریشۀ «دیپ» مشتق شده‌اند. اگر ترتیب ساختن «دیوار» و بافتن «دیباج» را در شرق در نظر بگیریم که عبارت از روی هم چیدن چندین لاخشت و گل و رشته‌های شبیه به خطوط و سطور است این عقیده را دور از حقیقت نمی‌یابیم.

[1] Douane

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *