سیر تکاملی زبان – بخش اول

لوگوی زبان‌داد

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

سیر تکاملی زبان – بخش اول

آقای فوادی


  بازنشر پس از هشتاد و نه سال
  انتشار نخست: مجلۀ مهر، خردادماه 1313 سال دوم شمارۀ 1

حالات زبان در نشو و نما و ترقی و سیر تکاملی و انحطاط شباهت زیادی به زندگانی انسان دارد. زبان هم متولد می‌شود، نشو و نما می‌کند. دورۀ ترقی و انحطاط را پیموده و بالاخره به وادی عدم رهسپار می‌گردد. مثل آنکه از زبان واحد هند و اروپائی زبان‌های فارسی– هندی- ارمنی- فرانسه-  انگلیسی- روسی و غیره جدا شده و هر کدام از آنها مستقلاً سیر تکاملی خود را انجام داده و می‌دهند. برخی از این زبان‌ها دورۀ انحطاط خود را نیز سیر کرده و بالاخره از بین رفته و به عبارت اخری مرده‌اند چنان‌که زبان لاتین امروزه به‌کلی فراموش شده و ما فقط استخوان‌بندی آن را روی نسخۀ اطباء یا در کتب علوم طبیعی مشاهده می‌کنیم و حال به هیچ‌وجه دسترسی به تلفظ کلمات لاتین نداشته و نمی‌دانیم ملت روم قدیم آنها را چگونه ادا می‌کرده است.

حال باید دانست که سیر تکاملی زبان بر روی چه اصلی و با چه طریقی انجام می‌گیرد. در این مقاله ما فقط قسمت صوتی (لفظی) آن را تحت مطالعه قرار می‌دهیم و قسمت معنوی را به وقت دیگر موکول می‌داریم.

سیر تکاملی زبان در قسمت صوتی (لفظی) به طرف تحلیل و اختصار است یعنی الفاظ ثقیل و خشن و مفصل به الفاظ نرم و سهل و مختصر تبدیل یافته و برخی لواحق و ادوات به مرور از بین می‌روند.

  • بعضی اصوات که تلفظ آنها مشکل و ثقیل است رفته‌رفته به اصوات ساده و سهل تبدیل گشته یه به‌کلی از بین می‌روند. مانند: kh = خ، gh = غ، th = ث (ذ)، dh = ذ، tch = چ، ph = ف، چنان‌که اصوات غ – ث – ذ و غیره در زبان فرانسه نیست و شخص فارسی‌زبان به جای ث – ح – ذ – ص – ض – ط – ظ – ق اصوات س – ه – ز – س – ز – ت – ز – غ (گ، ک) را تلفظ می‌کند. در صورتی که می‌دانیم در زبان اوستا و فارسی کیانی بعضی از این اصوات وجود داشته است. در زبان فارسی تا چندی قبل یاء مجهول و همچنین واو مجهول وجود داشته. لکن امروز به جای اولی ی و به جای دومی او تلفظ می‌شود و این دو صوت از بین رفته‌اند مثل شر (Cheer) که امروز شیر و گر (Geer) که امروز گور (قبر) تلفظ می‌شود. تاجیک‌های ترکستان و افغانستان امروز هم یاء و واو مجهول را به قرار سابق صحیح تلفظ می‌کنند بنابراین شیر به معنی لبن عربی و شیر به معنی لیث عربی را دو نوع تلفض می‌نمایند اولی را (Chiri) و دومی را (Cheer) ادا می‌کنند.
  • برای اختصار و ساده نمودن الفاظ اعمال دیگر از قبیل اماله – قلب – حذف مجری می‌گردد. بعضی مصوته‌های ترکیبی مثل یو – یا – او و امثال آنها به شکل مصوته‌های بسیط درآیند، مانند: اختصار e = ai و o = au و غیره و مانند قلب ن به م در جائی که ن قبل از ب درمی‌آید مثل کلمۀ انبر که امبر تلفظ می‌شود و مانند gn که در فرانسه ن نرم تلفظ می‌گردد – کلمۀ وفر = بفر = برف و آثر = آتش و اوشی = هوش و پرنایو = برناو کلمۀ وج = واج = واژه شده است. در بعضی جاها صوت و به گ تبدیل می‌شود مثل وراز = گراز – ویشتاسب = گشتاسب.
  • الفاظی که بر اصل کلمه برای تشکیل اشکال کلمات افزوده می‌شود (مانند ضمائر و ادوات دیگر) و در اول، وسط و آخر کلمات می‌آید متدرجاً تا آخرین حد امکان از بین می‌رود مثل افتادن ادات نده از آخر صفت فاعلی مرکب چون جنگجوی که در اصل جنگجوینده بوده است و مثل افتادن (ان) ادات تعدیه در افعال مانند سوختن که به معنی سوزانیدن هم استعمال می‌گردد. مثلاً در عوض کلمۀ می‌سوزاند می‌توانیم بگوئیم می‌سوزد و (ان) را می‌اندازیم (در دستور زبان در تعریف این قبیل کلمات می‌گویند افعالی که هم لازم هم متعدی استعمال شوند ….)
  • اصوات اواخر کلمات متدرجاً از بین می‌رود مانند افتادن یو از آخر کلمۀ پرنایو که این کلمه امروز برنا (جوان) شده است. کلمۀ bhagas سانسکرست در زبان اوستائی bhaga (بغ) = خدا و در روسی bog شده و کلمۀ domus (خانه) لاتینی در روسی به شکل Dom درآمده است.
  • اشکال قدیم مفصل به اشکال جدید مختصر تبدیل می‌یابد و مانند اختصار شکل رفته ایستاده است (دارد می‌رود) تاجیکی که در زبان فارسی امروز می‌رود شده و شکل رفتستم که امروز رفته‌ام گردیده است.
  • آهنگ موسیقی کلمات به آهنگ لفظی مختصر می‌شود (در این باب مفصلاً در مقاله قبل (شمارۀ 12 سال اول) تحت عنوان آهنگ زبان فارسی بحث شد).
  • فرق حروف مصوته محدود (کشیده) و مقصور (کوتاه) از بین می‌رود مانند حرف الف در کلمۀ انشاء که از عربی وارد زبان ما شده و آخرش را مقصور تلفظ می‌نمائیم (بدیهی است کلمات خارجی چون وارد زبانی شد و تابع شرایط تلفظ قومی گردید «حق تابعیت» داشته و جزو کلمات آن زبان محسوب می‌گردد و مثل آدمیرال در السنۀ اروپائی که اصلش امیرالبحر و اساسین فرانسوی که اصلش حشاشین عربی است (چون مأمورین اسمعیلیه در جنگ‌های صلیبی دخالت داشته و اسباب وحشت شده بودند آوازۀ آنها به توسط صلیبیون در اروپا مخصوصاً پیچید به درجه‌ای که رفته‌رفته اسم حشاشین از معنی حقیقی خود به مجازی منتقل و مصطلح گردید) و قپودان ترکی که در اصل کاپتن (کاپیتان) بوده است. این کلمات بعد از تغییرات مقتضی جزو لغات زبان می‌گردد و حال آنکه ابتدا از زبان‌های اجنبی گرفته شده است.)

تمام این تغییرات در تحت تأثیر یک عامل مهمی است که فطرت بشری آن را تقاضا می‌نماید و آن صرفه‌جویی از وقت است تا عمل تلفظ را تخفیف دهد و در تکلم قوای کمتر به مصرف رسانده و قسمت ذخیره را برای توسیع و تکمیل و سرعت اعمال ذهنی به‌کار برد. این عامل در تمام حیثیات زندگانی مؤثر است چنان‌که ملاحظه می‌کنیم انسان ماشین اختراع نموده که به جای ده‌ها هزار دست یک نفر آن را اداره می‌نماید. در تهیۀ لباس و خوراک و سایر لوازم زندگانی نیز برای صرفه‌جوئی از وقت و به مصرف رساندن قوای کمتر، کوشش نموده موفق می‌گردد.

تخفیف و تسهیل عمل تلفظ سبب می‌شود که تکلم آلتی انعطاف‌پذیر و وسیلۀ انتقال سریع و ترقی فکر انسان می‌گردد.

بدیهی است کلمۀ مفصل و مشحون به زوائد و لواحق در واحد زمان البته دیرتر و مشکل‌تر به وسیلۀ آلات تلفظ ادا شود تا کلمۀ با اصول فوق ساده شده باشد زیرا کلمۀ ساده زحمت تلفظ را کم می‌کند و وقت برای شنیدن آن کمتر صرف می‌شود. مثلاً به جای ماضی ابعد مستمر (مانند می‌رفته بوده‌ام) امروز فقط ماضی نقلی (رفته‌ام) یا ماضی استمراری (می‌رفتم) استعمال می‌کنیم یا آنکه به جای کلمات رفتستم – رفتستی، امروز رفته‌ام – رفت‌ای به‌کار می‌بریم – در اثر همین عامل است که بعضی حروف در فرانسه مانند s –c  -d  -t  و غیره چون در آخر آید تلفظ نمی‌شود – کلمۀ o = eau و کلمۀ through انگلیسی = thro خوانده می‌شود در صورتی‌که محقق است وقتی این کلمات مطابق حروف خود تلفظ می‌گشته‌اند – در زبان تکلم این اختصار به درجۀ فوق‌العاده می‌رسد مثل آکلاماق ترکی که آناماخ تلفظ می‌شود. به جای می‌شود می‌گوئیم می‌شه و به جای مشهدی محمد اسمعیل می‌گویند مش مد اسمال و امثال ذلک.

با آنکه در زبان‌های زندۀ امروز اغلب ادوات حذف شده و به مرور از بین رفته‌اند لکن حالات صرفی و نحوی کلمات کاملاً محفوظ و به اصطلاح عرب این علامات مقدر است یعنی مفهوم ذهنی دارد مثلاً فعل ماضی مطلق فارسی دارای شش شکل است: من آمدم– تو آمدی– او آمد– ما آمدیم– شما آمدید– آنها آمدند. در مقابل این در زبان انگلیسی فقط یک شکل برای افادۀ تمام آن حالات موجود است و مقام کلمه در جمله حالت آن را تعیین می‌نماید: I came –you came –he (she) came – we came – They came

پس یک نفر انگلیسی نسبت به یک نفر فارسی‌زبان برای تلفظ ماضی مطلق کمتر وقت و قوه تلف می‌کند در صورتی‌که عمل ذهنی او با عمل ذهنی فارسی‌زبان مساوی است.

در زبان ما اسم صرف نمی‌شود لکن در زبان روسی اسم به مقتضای حالت خود تغییر می‌کنند. در زبان سانسکریت که برادر زبان فارسی دورۀ اوستائی است نیز اسماء صرف می‌شده است. در زبان لاتین هم اسماء در اواخر لواحق مختص به خود داشته است. پس معلوم می‌شود که در زبان هند و اروپائی نیز اسماء صرف می‌شده و در شاخۀ فارسی آن به مرور آن لواحق و ادوات از بین رفته است. مثلاً کلمۀ Voda (آب) روسی نسبت به حالت خود در جمله اشکال ذیل را داراست: Vodakh – Vodami – Vodam – Vod – Voodi – Vodoiou – Vodoi – Vodon – Vode – Vodi – Voda و به جای تمام این اشکال در فارسی یک شکل (آب) موجود است و حالت کلمه به واسطۀ مقام آن در جمله تعیین می‌گردد.

یک نفر فارسی‌زبان نسبت به عرب برای تلفظ معدود اعداد کمتر قوه و وقت به مصرف می‌رساند زیرا در عربی برای معدود اعداد اشکال مختلف وجود دارد مثلاً به جای حرف – حرفان – حرفین – حروف – احرف – حرفا – حرفی در فارسی شکل (حرف) کافی و تمام این حالات را ادا می‌کند. کلمۀ اب (پدر) در عربی اشکال ذیل را داراست: اب–  ابا–  ابو–  ابی–  ابوان–  ابوین– آباء و غیره لکن در فارسی  یک شکل (پدر) کفایت می‌کند. به جای سیزده شکل ماضی عربی در فارسی شش شکل برای افادۀ معانی تمام اشکال عربی وجود دارد. این اختصار در عربی هم هست لکن نسبت به فارسی کمتر است مثل خرجتما = بیرون آمدید شما دو نفر (مرد – زن) و خرجت = بیرون آمدم (مرد- زن).

از مقایسۀ فوق به خوبی مستفاد می‌شود که سیر تکاملی زبان فارسی در قسمت تلفظ نسبت به بسیاری از زبان‌ها جلو رفته و همین امر قدمت آن را ثابت می‌کند و شکی نیست که زبان فارسی از عربی خیلی قدیم‌تر است. اینکه در حدود 1500 – 2000 سال قبل از میلاد عرب‌ها و یهود بدون مترجم زبان‌های همدیگر را می‌فهمیده‌اند و امروز هم شباهت این دو زبان به همدیگر بدیهی است (شمش عبری – شمس عربی، می عبری – ماء عربی و امثال آن) معلوم می‌کنند که زبان عربی خیلی قدیمی نیست و بعدها با سیر تکاملی از زبان واحد سامی فرق و امتیاز یافته است.

گمان نرود که زبان فارسی در مراحل اولیۀ نشو و نمای خود اشکال مفصلی نداشته بلکه مانند زبان سانسکریت و روسی آنها را دارا بوده است بعدها با سیر تکاملی آنها را مختصر کرده است. هنوز هم بعضی از شعب فارسی در گوشه و کنار قسمتی از این اشکال را حفظ کرده‌اند مثل اینکه در زبان تاجیک‌های پامیر و کردهای سرحدی ایران اشکالی برای مذکر و مؤنث هر دو وجود دارد. پس زبان آنها نسبت به زبان ایرانیان راکد مانده است.

فکر فارسی‌زبان نسبت به تلفظ جلو رفته است. عرب می‌گوید خرج زید – خرجت مریم (خرج – خرجت) فارسی‌زبان می‌گوید بیرون آمد زید–  بیرون آمد مریم و در عین حال فارسی‌زبان تشخیص می‌دهد که فعل اول برای مذکر و فعل دوم برای مؤنث است و با یک شکل دو حالت را ادا می‌نماید. به این جهت زبان فارسی و کلیۀ زبان‌هائی که اشکال صرفی و نحوی آنها کمتر است سهل‌تر و برای بیان و سوق کلام وسیع‌تر می‌باشد (بدیهی است موضوع لغات را در این مورد دخالت کلی دارد.)

برای اثبات این مدعا گوئیم که مندرجات کتاب ودا – تورات – ایلیاد و ادیسۀ همر را به خوبی می‌توان به زبان‌های امروز ترجمه نموده بپرورانیم لکن یک جملۀ ادبی امروز را نمی‌توانیم به آن زبان‌ها ترجمه کنیم با آنکه اشکال صرفی آنها به مراتب از زبان‌های کنونی بیشتر است.

زبان ما گرچه دارای آن اشکال مفصل نیست لکن مفهوم و مفاد آنها را در ذهن قوم و ملت خود حفظ نموده است.

مقصود نگارنده این نیست که برای زبان فارسی از روی مطالب فوق مزیتی قائل شود. بلکه برای تشخیص مزیت آن موازین و شرایط دیگری لازم است که داخل در مبحث ما نیست. مقصود اثبات این مطلب است که جنبۀ تلفظی زبان بطور عموم به طرف اختصار و سهولت می‌رود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *