محمدرضا رضوی
استادیار فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشکدۀ مطالعات اصطلاحشناسی
بازنشر
انتشار نخست: نشریهی پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی، شهریور ۱۴۰۳
چکیده
از تدوین دستور سخن (۱۲۸۹ق) بهدست میرزا حبیب اصفهانی که عموماً نخستین دستورِ منظم و نوین زبان فارسی انگاشته میشود، بیش از ۱۵۰ سال میگذرد. از آن هنگام تاکنون دستورهای گوناگونی برای زبان فارسی تدوین شده است. دستورها غالباً به انواعی تقسیم و نامگذاری شدهاند که از آن جمله میتوان «دستور سنتی»، «دستور تجویزی»، «دستور توصیفی»، «دستور جامع»، «دستور آموزشی» و «دستور علمی» را برشمرد. در این مقاله، طبقهبندیِ تازهای را از انواع دستور مطرح میکنیم. در این طبقهبندی دستورها برمبنای معیارهای زبانشناختی و نظریة زبانی به دو طبقۀ عمده تقسیم شدهاند: دستور زبانشناختی و دستور غیرزبانشناختی. طبقة زبانشناختی خود شامل دستورهای غیرنظریهبنیاد و دستورهای نظریهبنیاد است. سپس ویژگیهای دستورهای این طبقات و زیرطبقات آنها معرفی شده است. مختصات هفت دستور با این معیارها ارزیابی شدهاند: نگرش دستور به تعریف زبان و اجزایش، تعریف از خود دستور و سطوح آن، فرضها، غایات و روششناسی دستور، میزان توصیفگرایی دستور، سطوح کارایی، بهرهگیری از مفاهیم بنیادین زبانشناسی و داشتن نظریة دستور. نتایج این بررسی نشان میدهد که دستورهای نظریهبنیاد نسبت به دستورهای پیشین از توصیفگرایی و تبیینگری بیشتری برخوردارند. نگاهی به سیر تحولات مفاهیم و نوآوریهای زبانشناسی نظری و انطباق آن با پیدایش انواع دستور در زبان فارسی گواه این اندیشه است که دگرگونیهای نظری عالم زبانشناسی، در گذر زمان، آشکارا در حوزۀ تدوین دستور اثرگذار بوده و به شکلگیری گونهای گفتمان علمی و تخصصی در حوزۀ دستور انجامیده است.
کلیدواژهها: دستور نظریهبنیاد، دستور زبانشناختی، دستور سنتی، دستورنویسی زبان فارسی