زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

حافظ و خود دیگر: بررسی زبان‌شناختی چندصدایی در تخلص غزل‌های حافظ

تصویر زهرا ابوالحسنی چیمه

زهرا ابوالحسنی چیمه

دانشیار زبان‌شناسی، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی «سمت»

بازنشر

انتشار نخست: نشریه‌ی جستارهای زبانی

چکیده

در این مقاله به بررسی گفتمانی ابیات تخلص در غزل‌های حافظ پرداخته شده است؛ چنان‌که با نگاه گفتمان‌شناختی باختینی به ابیات تخلص حافظ روشن شد که هرچند در همۀ آنها حافظ خود را خطاب قرار می‌دهد و بیت آخر را به عنوان امضای اشعارش به گونه‌ای نتیجه‌گیرانه می‌سراید، در این خطاب‌قراردادنِ «خود»، یک گویندة واحد وجود ندارد؛ به‌ عبارت روشن‌تر، این «خود» که در واقع طرف مکالمۀ حافظ است، هربار موضعی متفاوت و نقطه‌نظري «دیگر» دارد. در این میان، این خطاب‌کنندۀ حافظ گاه با حافظ هم‌موضع و موافق می‌شود، او را می‌ستاید، از او دفاع می‌کند و گاه در مقابل او می‌ایستد، او را سرزنش می‌کند، با او به مخالفت برمی‌خیزد و حتی علیه او می‌شورد. با این تعبیر به نظر می‌رسد که نه فقط این تنها «صدا»ی حافظ نیست که می‌‌سراید، بلکه «صداهای» دیگر با نقطه‌نظرهای گوناگون حافظ را صدا می‌زنند و به این ترتیب در لایه‌های دیگر از متن با خواننده تعامل دیالوگی برقرار می‌کنند. آنچه این ابیات را از بیت‌های دیگر یک غزل متمایز می‌کند، این است که در ابیات تخلصی حافظ به‌وضوح می‌گوید «من باید دیگر خود شوم، من دیگر خود هستم».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *