لیلا گلپور
استادیار آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان
بازنشر
انتشار نخست: نشریهی زبانشناسی اجتماعی
نویسندگان:
یایان تانگ و لیلا گل پور
چکیده
در این پژوهش سعی شده است با بررسی تفاوتهای فکری که نشأت گرفته از شغل و اقلیم و محیطزیست بوده است و همچنین بررسی مقایسهای تعدادی از ساختارهای صرفی و نحوی زبان فارسی، انگلیسی و چینی به این پرسش پاسخ داده شود که چه رابطهای میان تفکرات اشخاص و روابط فکر و زبان در سه زبان چینی، فارسی و انگلیسی وجود دارد؟ در این پژوهش از چارچوب نظری نسبیت زبانی (ساپیر ۱۳۷۶: 36) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که چینیزبانان و فارسیزبانان موضوعات را به طور کلی و احساساتی توصیف میکنند و به گروه خیلی اهمیت میدهند؛ بنابراین زبانهای چینی و فارسی به معنای خارج از زبان توجه بیشتری دارند. انگلیسیزبانها به تفکر تحلیلی مسلطترند و موضوعات را جزء به جزء تحلیل میکنند و از نظر ساختار جمله، به شخص و کامل بودن جمله توجه میکنند. با بررسی جملات این سه زبان مشخص شد که افعال زبان انگلیسی و زبان فارسی، برخلاف زبان چینی دارای زمان است، فاعل غیر جاندار در این زبانها میتواند در جایگاه نهاد قرار گیرد، عبارتهای اسمی از لحاظ شناختگی (معرفه) و ناشناختگی (نکره) اسم، دارای نشانه است؛ اما در زبان چینی عبارتهای اسمی دارای نشانه نیستند و فاعل غیر جاندار در جایگاه نهاد قرار نمیگیرد. زبان فارسی از نظر ساختار بیشتر شبیه انگلیسی است و از نظر تفکر و فرهنگ با چینیها شباهت بیشتری دارند.
کلیدواژهها: زبان، تفکر، زبان فارسی، زبان چینی، زبان انگلیسی، انگاره ساپیر و ورف، زبانشناسی اجتماعی.