فاطمه رئیسی
دکتری زبانشناسی شناختی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
بازنشر
انتشار نخست: مجلۀ مطالعات زبان ها و گویش های غرب ایران
چکیده
استعاره نوعی نگاشت منظّم بین دو حوزة مفهومی است. در استعاره حوزهای تجربی که حوزة مبدأ خوانده میشود، بر حوزة دیگری که حوزة مقصداست، نگاشت میشود. مفاهیم انتزاعی مانند زمان، بهوسیلة استعارة مفهومی در ذهن بشر درک و مفهومسازی میشوند. هدف پژوهش حاضر بررسی استعاره های مفهومی حوزة زمان در زبان فارسی است. روش این مطالعه، تحلیل پیکره ای و شامل متون نوشتاری زبان فارسی معاصر از پایگاه داده های زبان فارسی است. نمونة این پیکره، شامل (36) متن از نویسندگان معاصر همچون آلاحمد (1333 و 1343)، ابراهیمی (1345 و 1382)، بهرنگی (1342)، پارسیپور (1369)، پیرزاد (1379)، جعفری (1386)، جمالزاده (1343)، چوبک (1328)، حجازی (1308)، دانشور (1348)، دولتآبادی (1367)، ریاحی (1385)، گلستان (1353)، فلاح (1394)، مستور (1397)، نفیسی (1330) و هدایت (1332 و 1315) است. پس از تحلیل پیکره، (605) عبارت استعاری زمان در (11) نگاشت استخراج شد. نتایج نشان داد که پرکاربردترین حوزه های مبدأ برای درک و بیان استعاری زمان براساس این پیکره، شیء، ماده، مسیر، مکان و ظرف هستند؛ بنابراین، از بررسی میزان بسامد بالای حوزه های مبدأ شیء و ماده می توان نتیجه گرفت که این نوع مفهومسازی از زمان، نشانگر ویژگی های درونفرهنگی است که بر نگرش نویسندگان معاصر زبان فارسی اثر گذاشته است.