عسگر صلاحی و ندا نبیزاده اردبیلی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی
بازنشر
انتشار نخست: نشریهی زبانشناخت
پاییز و زمستان ۱۳۹۹
چکیده
استعاره که در دیدگاه کلاسیک، ابزاری شاعرانه برای تزئین کلام به شمار میرفت، با ظهور زبانشناسانی چون لیکاف (۱۹۹۹) اساس تفکر معرفی شد. به این معنا که امور انتزاعی در قالب امور محسوس درک میشوند که به این فرآیند، استعاره مفهومی میگویند. در پژوهش حاضر که به شیوه کتابخانهای و تحلیلی_توصیفی انجام گرفته است، در پــی بررسی استعارههای مفهومیای هستیم که با تکیه بر حس چشایی در اشعار کودکانه خلق شدهاند تا به این پرسشها پاسخ دهیم که 1- عمدهترین مبدأهای متعلق به حوزه چشایی در اشعار کودکانه کدامند؟ 2- تأثیر بهرهمندی از این مبدأها در القای مفاهیم انتزاعی چیست؟ برای انجام پژوهش ۳۰ کتاب شعر به عنوان نمونه آماری انتخاب و تمامی ابیات آنها بررسی شد. نتایج به دست آمده از پژوهش ۶۸ مورد استعاره مفهومی است که حوزههای مبدأ آنها «شیرین و تلخ» و حوزههای مقصدشان «احساس مطلوب یا نامطلوب ناشی از امور مختلف» است. از آنجا که 1- بیشتر استعارهها با مزه محبوب کودکان مفهومسازی شدهاند؛ 2- همه آنها از نوع هستیشناختیاند که با دیدگاه کودکان نسبت به جهان تطابق دارد؛ 3- با محسوسترین مدرکات، مفهومسازی شدهاند، میتوان گفت شاعران در تطبیق فضای شعری خود با روحیه کودکان موفق بودهاند و شعری مطابق با ذائقه کودکانه سرودهاند.
کلیدواژهها: استعاره مفهومی، اشعار کودکانه، مزهها، شیرین، تلخ.