استعاره‌زدایی از لکنت

لوگوی زبان‌داد

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

زبان و تفکر، زبان و اجتماع، زبان و فرهنگ

تصویری از فیلم کوتاه زنگ اول زنگ دوم (باموضوع لکنت زبان) به کارگردانی کیومرث پوراحمد

استعاره‌زدایی از لکنت

یادداشت‌های رو_زبان

استعاره‌زدایی از لکنت

به خاطره‌ی کیومرث پوراحمد

“تو خلوت جلوی آیینه می‌ایستادم و چشم تو چشم خودم کلماتی رو که بیشتر گیر داشتم، یا نسبت به‌شون شرطی شده بودم رو، بارها و بارها، هی تکرار می کردم،
گاه مقطع و بریده، گاه آهنگین و سنگین.”

کیومرث پوراحمد – زنگ اول، زنگ دوم.
■■■
فراوانی استعاره‌سازی از معلولیت‌ها یا ناتوانی‌های بدنی، از جمله مصداق‌های رفتار زبانیِ ویژه‌ای است که به “زبانِ توان‌مندگرا” (ableist language) موسوم شده است؛ فراوانیِ بالای استعاره‌سازی‌هایی از این دست، جز آن که ذهن-زبانِ زبان‌وران را از تنوع‌ چشم‌گیرِ مفهوم سازی‌های “بدیل” و تعبیرگری‌های “دیگرگون” بازمی‌دارد، عرصه‌ی زبان را بر افراد دارای معلولیت تنگ می‌کند، و از پسِ این به‌حاشیه‌رانی گفتمانی، دست‌کم یک گره دیگر بر پیچیدگی‌های زیست اجتماعی ایشان (پیچیدگی‌هایی غیرطبیعی، برساخته و بدیهی‌انگاشته‌شده) بار می‌شود.
خاصیتِ پراهمیت و کم‌مشابه نخستین فیلم کیومرث پوراحمد، یعنی فیلم کوتاه “زنگ اول، زنگ دوم”، صرف‌نظر از تقلیل‌گرایی نظری‌ آن در مواجهه با یک اختلال گفتاری پیچیده، این است که “لکنت زبان” در آن استعاره نیست؛ بلکه، واقعیتی بدن‌مند است با پیامدهای بدن‌مند. این “استعاره‌زدایی از لکنت زبان” از این جهت پراهمیت است که در شعر کلاسیک فارسی، کم نیستند نمونه‌هایی که سرایندگان، هنگام مدح‌گویی، صور خیالِ “بدیع” و “دهان‌پرکن”، یا واژه‌ها و عبارت‌بندی‌های “درخور” نیافته‌اند، یا احساس کرده‌اند، که آن چه در “مدحِ ممدوح” می‌گویند “حق مطلب” را، به قدر کفایت، ادا نمی‌کند، یا حتی صرفاً خواسته‌اند، “تعارفی” هم کرده‌باشند، و از “لکنت” و “الکن” استعاره تراشیده‌اند، و به خود، بی‌آن‌که تجربه‌ی “بدن‌مند” لکنت را از سر گذرانده باشند، نسبتِ الکنی داده‌اند؛ درست همان‌گونه که “کوری” و “کری” و “لنگی” و “فلجی” را برای مفهوم‌سازی ناتوانی‌ها یا “عیب‌های” غیرفیزیکی، به کار بسته‌اند، سهل است، از آنها اهانت‌های درشت و دیرپا، یا، مایه‌های عبرت و نکته‌های تعلیمی عمل آورده‌اند.
از شعر کلاسیک فارسی یاد کردیم؛ با‌این‌حال، استعاره‌سازی اهانت‌آمیز از معلولیت، مانند بهره‌گیری از استعاره‌های بیماری‌محور، نه منحصر به یک سیاق سخن است و نه به منحصر به یک یا دو زبان؛ و نه حتی منحصر به یک مقطع تاریخی؛ این رفتار زبانی همچنان در بسیاری از زبان‌ها (از جمله انگلیسی و فارسی) مشهود و رایج است؛ گرچه، نباید از نظر دور داشت که “فراوانیِ “چنین کاربردهایی”، و میزان حساسیت انتقادی به آن کاربردها، یا میزان حساسیت به زیاده‌روی در آن کاربردها، در همه زبان‌ها یکسان نیست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *