ویژهنامههای زبانشناختی نامتوالی زبانداد
برگرفته از: ویژهنامهی نامتوالی «زبان، حقیقت و دستکاریهای گفتمانی»
سهیل دانش زاده
زبانشناس و پژوهشگر فلسفهی زبان
در قطعهی بالا، که برگرفته از سکانس آغازین فیلم
Sorry We Missed You
به کارگردانی کن لوچ است، صورتبندیهای زبانی غلطاندازی گنجانده شدهاند؛ لفاظیهایی «حسابشده» که بخشی از ژارگون عالمگیرِ متاخرِ در “جهان شرکتها” را تشکیل میدهند. مصاحبهکننده به مصاحبهشونده میگوید در اینجا شما «استخدام نمی شوید» بلکه به فعالیتهای جاری در اینجا میپیوندید و با فرایند کار آشنا شوید، میگوید که این “استخدام” نیست، بلکه «پذیرش سازمانی» است؛ مصاحبهکننده ادامه میدهد که در اینجا قرار نیست «برای ما» کار کنید، بلکه قرار است «با ما» کار کنید، میگوید برای ما رانندگی و حمل کالا نمی کنید، بلکه خدماتی را ارایه میدهید؛ میگوید مبلغی که به شما پرداخت میشود مزد یا حقوق نیست، هزینه است.
مصاحبهکننده رشتهای از حسنتعبیرهای (Euphemism) نوپدید را به میان میکشد، حسنتعبیرها یا بهگوییهایی که قرار است واقعیتِ سرباززدنِ آن شرکت را را از تعهدات متعارف لاپوشانی کنند. عبارتبندیهای مصاحبهکننده یک بار دیگر یادآوری میکند که حسنتعبیر صرفاً جایگزین کردن مبال با توالت، توالت با دستشویی و دسشویی با سرویس بهداشتی، و عطرپاشیهایی از این دست نیست؛ در الگوی زبانورزیِ دهههای اخیر، بیش از هر زمان دیگر، حسنتعبیر از محدودۀ گاوهای پیشانیسفیدِ حوزۀ معنی فراتر رفته است و در شمار قابلاعتنایی از زمینههای مفهومسازی حضور پررنگ دارد: از جایگزینکردنِ «اخراج» با «تعدیل نیرو» تا ترجیحِ «اکسپایر» بر «مردن» در محیطهای درمانی؛ از جایگزینسازی Poor با Underprivileged و «فقیر» با «کمبرخوردار» تا غلبهی گفتمانی Person of interest بر Suspect .
حوزههای معناییِ پرتنش، چه تابوهای کلاسیک باشند، چه تابوهای تازهتأسیس، میزبانِ تورم واژگانیاند؛ مقصود ار تورم واژگانی یا آنچه در نوشتارگانِ تحلیل گفتمان به واژگانیکردن ِ افراطی یا واژگانیکردنِ بیش-از-حد (Over-lexicalization) موسوم شده است، رونقیافتنِ تولیدِ انواع شبهمترادفهاست؛ شبهمترادفهایی که، در اصل، یکی از ابزاهای زبانیِ پیچاندن، و در پرده کردنِ «اصل مطلب» هستد. در حوزهی حسن تعبیرهایِ سازمانی (Organizational Euphemisms) «اخراج» ار نمونههای سنخنمای این تورمِ مصنوعی است؛ در دوران شکوفاییِ فناوریهای بهگویانه، اغلب آدمها «به زبانِ خوش» اخراج میشوند: تعدیل نیرو، چابکسازی نیروی کار، قطع همکاری، بازنشستگی، ارجاع به کارگزینی (یا حتی صورتهای محاورهایتری از قبیل با او تسویه کردهایم، دیگر با ما کار نمیکند و…) از «برابرهایی» هستند که بسته به بافت، سلیقه و مهارتِ آن کس که قصدِ پیچاندن دارد، جای صراحتِ «اخراج» را میگیرند. حسن تعبیرهایی از این دست، مانند حسن تعبیرهایی که مصاحبهکننده در قطعهی نقلشده در بالا به کار میبرد، از رهگذر گونهای قالببندی دوباره (Reframing) یا تغییر قالببندیِ مفهومیِ یک عنصر یا مصداق حاصل شدهاند. برگزیدنِ یک نماد زبانی متفاوت، از قالب متفاوت، نحوۀ ارجاع به مضمونِ اضطرابآفرین را تغییر میدهد و با این ترفند از میزانِ اضطرابآفرینیِ آن مضمون میکاهد. برای نمونه، عبارت بهگویانهی «مهندس منظره» یا «معمار منظره»، یعنی آنچه در سیاقهایی از انگلیسی در هیئت عبارتهایLandscape and plant engineer و Landscape architect رمزگذاری شده است، شغل یا حرفهی فردی را که به نگهداری و آبیاری گیاهان اشتغال دارد، و آراستگی عمومی باغ/ باغچه را حفظ کند، در افق حوزهای ترسیم میکند که در آن صاحبانِ مشاغل «دارای منزلت اجتماعی بالاتر» یعنی «مهندسان»، حضور دارند. تطور Garbage collector به Sanitation worker یا Waste management workerدر بعضی از سیاقهای سخنِ انگلیسی نیز، مانند استحالهی «سپور» به «رفتگر»، و «رفتگر» به «پاکبان» در فارسیِ کنونی، بازنمایندهی تغییر هدفمند قالب معنایی است؛ و این تغییر از رهگذر گزینشِ یک نماد زبانیِ متفاوت حاصل شده است. در «رفتگر»، با بهرهگیری از پسوند «گر»، که یکی از پسوندهای رایج ساخت اسامی شغلی در فارسی است، تداعیهای شغلِ پرزحمتِ پیشگفته از وضع استثنایی خارج میگردد، و نام شغل در رستهی سایر مشاغل (آهنگر و برزگر و کارگر و…) جایابی میشود؛ بااینحال، حضور تکواژ «رُفت» در واژهی «رفت و روب» و قالب مفهومیِ تداعی شده با آن، همچنان، مانع از تشکیلِ یک بهگوییِ «تمامعیار» شده است؛ پرشِ دوم، یعنی ترفیعِ این صورت به «پاکبان»، بیآنکه کمترین موهبتِ عینی برای «مصداق» آن به بار آوَرَد، همه موهبتهای بهگویانه را، یکجا، ارزانی میکند: تکواژ «پاک» قالبِ «بهداشت» و «سلامتی» را، که قالبی با تداعیهای خوشایند و خواستنی است، فرامیخوانَد، و همزمان، پسوند «بان»، بهاعتبار حضور در ساخت مشاغلی از قبیل «نگهبان»، «گروهبان»، «پاسبان» و «دیدهبان»، نوعی کیفیت نظارتی و حفاظتی را برای شغل یادشده احضار میکند؛ قالب معناییِ نظارت نیز به نوبهی خود، نقشهای اجتماعی دارای «منزلت بالاتر»، را تداعی میکتد. ملاحظه میکنید که با یک چشمبندیِ گفتمانی، آن حوزهی معناییِ اضطرابآفرین، بیآنکه کمترین تغییر را از سر گذرانده باشد، دیگر اضطراب نمیآفریند، سهل است، «کلی حالِ خوب»، «یکعالم انرژی مثبت» به این و آن میپراکَنَد.
از دیگر فرستههای ویژهنامهی نامتوالی زبان، حقیقت و دستکاری:
خطای شناختیِ اگر سجع دارد، لاید حقیقت هم دارد: وقتی جاذبهی قافیه خرد را زمینگیر میکند
درآمیختن قابهای توجهی به عنوان ابزار حسن تعبیر آفرین: پیچاندنِ ذهن و زبان در روایت روث از فاجعه