بخش تدقیقات لسانی وبگاه به بازنشر نظرورزیهای زبانشناختیِ متقدم اختصاص دارد؛ این «نظرورزیهای متقدم» پیش از پاگرفتنِ علم زبانشناسی در ایران، یا، در سالهای نخست راهاندازی رشتهی دانشگاهی زبانشناسی در نشریههای عمومی انتشار یافتهاند. بازنشرِ بیشترِ این نوشتهها پس از دههها و در قالبِ «متنِ جستوجوپذیر و قابلکپی» انجام میپذیرد. به این منظور که نامِ این بخش تا اندازهای بازنمایندهی منطق انتخاب محتوا و حالوهوای جاری در نوشتههای آن باشد عنوانِ «تدقیقات لسانی» را، که در نشریهی تاریخی «ایرانشهر» به کار رفته است، بیکموکاست تکرار کردهایم.
مُد جدید نویسندگی
بازنشر پس از نود سال انتشار نخست: مجلۀ مهر، شمارۀ ۷، سال ۱۳۱۲ در شمارۀ اخیر مجلۀ مهر مقالهای به قلم دوست فاضلم آقای اقبال آشتیانی خواندم و تعجب کردم. نمیدانم کلمۀ مد در فارسی زمان بیهقی یا فارسی قبل از فتح عرب چه بوده. از اینرو اجازه میخواهم کلمۀ مزبور را در اینجا به
کلمه
انتشار نخست: مجلهی مهر بازنشر (در قالب متن جستوجوپذیر) پس از ۸۹ سال مبدأ و مرجع کلیه شعب زبان که دستور هم جزو آنهاست کلمه میباشد و آن مشتق از «کلم» عربی است به معنی خستن (جراحت وارد کردن) آمده و این انتقال از معنای حقیقی به مجازی از این روست که همچنان که از
فصلی در باب لغت – بخش سوم
انتشار نخست: مجلهی مهر بازنشر (در قالب متن جستجوپذیر) پس از ۹۰ سال در ایالات و ولایات دوردست هم بسیاری لغات پراکنده و منتشر است که از ریشه اصیل اوستائی و سانسکریتی است. اساساً به قدري زبانهای ولایتی مغشوش و تحریف شده است که به وصف نمیآید. نه لر زبان کرد را میفهمد، نه کرد
فصلی از باب لغت – بخش دوم
انتشار نخست: مجلهی مهر بازنشر (در قالب متن جستوجوپذیر) پس از ۹۰ سال وسعت دایرۀ لغات و اصطلاحات علمی و فنی امروزۀ زبانهای اروپائی مرهون لغات بسیطی است که از زبانهای لاتین و یونانی قدیم گرفته شده است و هر چه دامنۀ اکتشافات و اختراعات توسعه یابد و علوم و فنون جدیدی پیدا شود بیدرنگ
فصلی از باب لغت – بخش اول
بازنشر پس از نود سال انتشار نخست: مجلۀ مهر، شمارۀ ۱۰، سال ۱۳۱۲ یکی از اهم آمال ملت و از بزرگترین مسائلی که از بدو مشروطیت تاکنون مورد توجه خاص و عام واقع گشته و در آن موضوع هر چه بیشتر ابراز حرارت و علاقهمندی شده اصلاحات معارفی است. اهمیت این موضوع و
شاعری
بازنشر در قالب محتوای جستوجوپذیر، پس از هفتاد سال انتشار نخست: مجلهی سخن مردی پیشاپیش روان بود که گاهبهگاه سرودی میخواند. شور عزیمت ما و فشار آنچه به ما روی میآورد در وجود او همسنگ میشد. گاهی شور سفر اندکی بیش میآمد. آنگاه وی سرودی میخواند. آنآنکه پیرامون وی بودند جز با امور آنی و